من تا صفحه ۶۴ خوندم ، خیلی عالی و تاثیرگذار بود . به غیر از خوابهایی که در مورد صحرای کربلاست و مربوط به این دنیاست ، هیچ کدوم از خوابها به اندازه ی خواب دخترم عجیب نبود . دخترم خیلی آدم محکم و توداریه . اصصصصلا گریه نمیکنه . ولی اون شبی که خواب دید ، وقتی از خواب بلند شد ، عجیییییب منقلب بود و مثل ابر بهااار گریه میکرد . اصلا نمیشد آرومش کرد . فکر میکردی عزیز از دست داده . دو تا خواب دید ، تو فاصله ی سه هفته . اولین خواب رو سحر ۲۱ ماه رمضان دید که خودش میگه خواب نبودم ، چشمامو که بستم کل فضا عوض شد و رفتم و مربوط به خودش بود . خیییییلی خواب قشنگی بود . صبح بلند شده بود میگفت مامان دلم میخواد همیییین الاااان بمیرم برم اونجا . دومین خواب رو چند روز بعد از عیدفطر دید و از اون طرف برای من پیغام آورده بود و بهش گفته بودن برو به مامانت بگو ، دخترمم میگه اون لحظه تو دلم گفتم ولش کن به مامان نمیگم . ولی اون آدم مقابلش میگه نهههه ، حتتتتما به مامانت میگی ، من ۴۰ روز دیگه میام نتیجه رو بهت میگم و دقیقا ۴۰ روز بعد اومدن تو خواب دخترم .آخه من تو ماه رمضان با خودم تصمیماتی گرفته بودم که هییییچ کس خبر نداشت ولی وقتی دخترم اومد به من گفت وااااقعا تعجب کردم که از کجا میدونه . جالب اینجاست که دخترم پریود بود و همون شب که شب ۴۰ م میشد رفته بود حموم و غسل کرده بود و پاک شده بود . آخه میگن اگر پاک نباشی ، خواب ائمه یا معصومین یا اموات رو نمیبینی . فقط حیف که نمیتونم بگم .
فقط همینقدر بگم که بداخلاقی با خانواده و همسر و بچه ها عاقبت بدی داره و بد عذاب میکنن آدمو .
به خدا اینو گفتم که اگر کسی بداخلاقی میکنه ، حتما خودش رو اصلاح کنه .