حالا که همه دارن میگن گفتم من هم اینو بگم
من یه مدتی هست خواب عمه ام میبینم
عمه ام فوت کرده نه دلگیرم ازش نه چیزی
عمه میاد داخل اتاقم یه پارچه سفید بهم میده میگه بیا بریم همه منتظر تو هستن بیا بریم بیا همه بیرون منتظرت هستن
بیا بریم اسم پسرشو میگه میگه بیا فلانی منتظرته بیا بریم
بعد دستمو میگره به زور میخواد ببرم بیرون ولی من مقاومت میکنم