یاخدا شما دیگه زیادی بهش رو دادی
زیادم به حرفش گوش نکن بگواختیار خودمو دارم
من تا جاییکه پاشو رو تعهداتش نذاره جلو میرم
اونم میدونه گوش نمیدم تو بعضی چیزا خودش حدشو میدونه
مثلا چادر را میدونم خط قرمزشه کوتاه میام ولی مژه را میگم مژه خودمه به تو ربطی نداره
خدا میدونه چندبار جنگیدیم باهم حتی گفت بیرونت میکنم
گفتم قبل اینکه تو منو بیرون کنی خودم میرم تا بفهمی هیچی نیستی
یه بلوایی میشد ولی جلوش سفت وایسادم
دفعه دوم که رفتم اکستیشن بهش گفتم دارم میرم نوبت دارم برگردم خونه یا برم یه جا گم وگورشم ؟سکوت کرد چون میدونه اگه یه کاری رو بخوام انجام میدم تا تهشم هستم
آرایشم خیلی بهمگیر داد اوایل ولی گفتم تومنو همینجوری با آرایش دیدی وپسندیدی خودتو آتیش بزنی من همینم
گاهی وقتا باید براشون سفت بیای وگرنه سوارت میشن
من بااقایون راحت حرف میزنم و میفهمم بدش میاد و بعدش چیزی میگه میگم خودت راحت حرف میزنی با خانوما فک کردی من الاغم؟هرموقع من بهت گیر دادم توام گیربده
ولی زیاد بگو بخند نمیکنم چون میدونم برق میگیردش😅