بچه ها با خانواده اومدم بندر فقط من و مامان و بابام
ملت نگاه میکنم همه عشق و حال ...اونوقت ما هیچی به هیچی ...
مامانم ک اصلا دو قدم راه نمیتونه بیاد
بابام ک هیچی
اصلا خوش نمیگذره
ملت با رفیقاشون میان ....ما هم همین خودمون سه تا
یعنی دلم میخواد خودم بکشم