از اول کار کرده و کمک خرجشون بوده و بعد هم خیلی بشون رو داده (تا جایی که کرایه ماشین رفت و برگشت همشونو داده بود بیان عروسی و عقدمون،،بعد عروسی مون دعوت شون کردم جاریم گفت شوهر ت کرایه ماشین مونو بده میایم ،،،شوهرم خودش ب مادرش پول میداده عیدی بده بمن ،،برادر شوهرام ازش قرض میگیرن یا کلا پس نمیدن یا بزور پس میدن و...)
حالام شوهرم مغازه پوشاک فروشی داره هر بار یکیشون میگن برام فلان لباس و بیار پولشو میدیم و هیچ وقت ندادن
جاریمم ک با اونا زندگی میکنه چند وقت پیش ب شوهرم گفت ی شلوار برای داداشت بیار من پولشو میدم
بردیم شوهرم گفت پولشو تو میدی گفت ن من ندارم
چند روز پیش ب شوهرم گفت ی شومیز برای دخترم بیار پولشو میدم (۱۰۰/۱۰۰)نمیده
حالا باز شوهرم میخواد ببره
همین دو هفته اخیر برای مادرش دو بار برده هربار بجای اینکه پول قبلی و بده گفته فلان چیز و بیار پولشو میدم و نمیده
دارم از حرص میترکم
بارها و بارها ب روش های مختلف ب شوهرم گفتم ولی باز انجامیده
منم قسم خوردم جلو خودش دیگه کاریش ندارم
حالا اول بگین ب نظرتون حق دارم ناراحت شم و بم بر بخوره(فقط بحث پولش نیست بخدا علنن خرش میکنم)
و جای من بودید چ کار می کردین
من راهی برام نمونده تصمیم گرفت م قطع رابطه کنم یا خیلی کم برم مثلاً سالی دو سه بار
تاحالا هر هفته میرفتم
لطفاً حاشیه نرین جواب سوالات و بدین فقط