تفکرات هر قوم و گروهی ی جوریه
دو نفرو میشناسم از هم طلاق گرفتند دختر مذهبی بود پسره برعکس
دختر بدش میومد با پسری جز شوهرش حرف بزنه
پسره میگف تو باید با رفیقای من برقصی
ی فامیل دیگ هم میشناسم دختراشون با عمو و دایی واقعیشون حرف نمیزنند چون شوهرشون بدشون میاد
ولی من انتظار دارم شوهرم درک کنه
البته من درد و دل نمیکنم فقط در حدی که کمکی از دستم بر بیاد انجام میدم