بخدا خسته شدم از دستش
یه گوشه نشستم کاری هم با کار کسی ندارم
یه ازمون مهم دارم برای اون دارم میخونم
یهو خواهر برادرامو به جون هم میندازه
منو به جون بابام میندازه
حرفم بزنیم شروع میکنه شلوغ بازی دراوردن ایشالا من بمیرمو فلان بشم و با دادددد و بیداد
بخدا مرگ شده واسم ارزو
که فقطططط راحت بشم ازین خونه و خونواده سمی
یکی از یکی روانی ترن