دوستم زیاد سختی کشید شوهرش خیلی عصبی بددهن بود اذیتش میکرد میزدش و خیلی مشکلات اعم از بیکاری شوهرش و عملا ی نون خوار اضافه بود ...دوستم میگه خسته شده بودم با ی دکتر وارد رابطه شدم دو سه بار رفتم خونش ولی کاری نکردم اصلا فقط دیدار داشتیم و شوهرم فهمید و همه چی تموم شد ... خلاصه این مرد از اون روز بیشتر دوستمو میزنه فحش میده دوستمم میگ جدا بشیم نمیزاره هر روز بهش میگه آره تو رفتی دادی و فلان و هزار و یک حرف حاضر به جدایی هم نیست دوستم میگه چکار کنم راهنماییش کنید میگه خستم کرده ازش بیزارم بچه هم ندارن
خانوادش میگن ابروتو میبره سکوت کن طلاق نگیر بدنام میشی....ولی برای اینک رابطه نداشت و شوهرش اینو قبول نمیکرد پزشک قانونی رفت و معاینه شد دکتر بهش گفت با معاینه این خانم یک ماهه ک رابطه ای نداشته
دلم براش میسوزه خانواده دختره هم در جریانن پشت دخترشونم در اومدن گفتن مدرکی علیه دخترمون نداری شوهر ...
خب مدرک که نداره، داشت هم مثلا میخواست چیکار کنه. بره خونه پدرش درخواست طلاق بده. نشسته تو خونه که طرف بزنتش و بگه طلاق نمیدم. به هر حال این زندگی تهش فقط عذاب هست برای هر دو نفر.
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
میگه بخدا پر از درد بودم روح و روانم آسیب دیده بود بهش میگم یه بچه بیاریم قبول نمیکرد منم محبت میخواستم توجه میخواستم اشتباه کردم وارد رابطه شدم که طی دو سه بار شوهرش فهمید مثلا به شوهرش گفت دارم میرم پیش ی پزشک کار میکنم ...سر ی پیام ک تو گوشیش بود شوهر دعوا راه انداخت این بود که به اون دکتر پیام داد در رو باز کن پشت درم