2777
2789

وقتی میخابه و شوهرم خونس

لطفا کتاب‌ِ خوبِ‌ غیرِ زرد معرفی‌ کنید#عاشق_کتاب علاقمند ب رمان‌های روانشناسی طور هستم کتاب‌هایی ک آشنا هستم کوری_دختری از جنس خاک_کیمیاگر_جز از کل_کتاب دزد_بلندی های بادگیر_دختریکه ماه را نوشید_ما تمامش میکنیم_خطاب به عشق

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

با کریر میذاشتمش جلوی در حموم 

تمام مدت باهاش حرف میزدم

یه گربه شور میکردم با حنجره ای دردناک میومدم بیرون

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم

بسم الله عزیزم بچه که از آسمون نیومده بابا داره دیگه! سیرش کن بزار پیش باباش برو حمام

نوعی سکوت وجود دارد، برای زمانی‌که شما به موضوع تسلط دارید ولی گوینده‌ای نادان با ژستی دانشمندگونه  پر حرفی می‌کند! و شما سخن‌گفتن را بی فایده میبینی! به ویژه که در هر سخن گفتن خطرخودنمایی، خودبرتربینی، فخرفروشی و اظهار فضل وجود دارد!فلذا به سر تکان دادنی بسنده می‌کنی و این روشِ شخصیت‌های رشدیافته می‌باشد.
بسم الله عزیزم بچه که از آسمون نیومده بابا داره دیگه! سیرش کن بزار پیش باباش برو حمام

خب شاید شوهرش نگه نمی داره من همسرم بعضی وقتا که میگفتم حتی بجه خواب یود ها میگفت من حوصله ندارم نگه دارم میری بیدار میشه بعضی وقتا با غر زدن بعضی وقتا با التماس می رفتم 😐

موقع هایی ک همسرم بود میدادم بهش نبودم میخوابوندم میزاشتمش نزدیک حمام یه کوچول بزرگ‌تر شد تو صندلی غذا در باز باهاش حرف میزدم

فقط 4 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تمام زندگیم پسرم،من برات میمیرم نفس مامان❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792