یه خاستگار اومده بود من براشون چایی بردم 😒مامانم پیش مهمونا گفت پر رنگه 😒😒یه بارم نه دو بار گفت
ببر عوض کن مهمونا وقعا با شخصیت بودند گفتن عالیه نبر
حرف مامانم اصلا یادم نمیره 😐
البته ما وصلت نکردیم با اونا شکر خدا تا آخر عمر سوژه بودم
😂😂
😂😂😂😂😂😂
وای مامانت بچه مگه
خدای من🤦🤦🤦
خیلی مهم نبود به نظرم
باید میگفتی مامان میخوام ببینم معتادن یا ن😂😂
همه مامانا همینن🤣🤣🤣🤣
ولی قربون همه ی مامان ها🥺❤❤❤
واقعا پررنگ بود مامانت یپا مادرشوهریع براخودش
مامان بابای منم ازین حرفا زیاد جلوی مهمون و غریبه و خواستگار زدن
یبار بابام میگفت برو تو یه لیوان تمیز برام آب بیار
انگار ما تو لیوان کثیف آب میخوردیم🤦🏻♀️
هربار هم وقتی بعد از مهمون میاد خونه جلوی خودشون میگه پذیرایی کردین؟ چایی دادین؟ غذا میپختین براشون. از تو یخچال فلان چی بیارین.(مثلا هندونه🤦🏻♀️ خب پدر من شاید هندونش خوب نیس.شاید کمه..شاید اصن دلمون نمیخاد بیاریم)
وای یک بار منم هم مادرشوهرم قبل از عقد اومد از ما سر بزنه یعنی بعد از خواستگاری اونم بعد از خواستگاری دفعه اول که هیچ خبری نبود بعد من چای ریختم آوردم چای ها فکر کنم پر رنگ بود مامانم هم برداشت جلوی مادرشوهرم چای رو ریخت تو قوری دوباره خودش چای ریخت البته اون زمان 16 سالم بود 😂
مامانت مثل مامانم تاکسیکه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
