دخترم سراغ باباش رو که میگیره بهش میگم رفته سر کار ، اونم تکرار میکنه ولی دقیقا نمیدونه یعنی چی ، یه سری نصف شب بهم گفت بریم پارک گفتم الان نمیشه ، گفت اها پارک رفته سر کار ؟ ،
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه روز عصر که کنار هم دراز کشیده بودیم و من سرم تو گوشیم بود خترم سه ساله اش بود یهو بی مقدمه گفت : مامان تو همه دینای (دنیای) منی....... هنوزم یاد اون روز میفتم تنم میلرزه گوشی ام رو پرت کردم زمین و اینقدر تو بغلم چلوندمش خدا میدونه
من و نشونده جلوی خودش، رو تخته وایت برد شروع کرده به نقاشی ( مثلا من و میکشه ) بعد میگه ، واویلا چقد قشنگ رفتم دیدم سه تا خط کج با یه دایره کج تر منم گفتم ، چقدر مامان و قشنگ کشیدی میگه : پاک کن ، بابارم بکشم
♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداونـدا مـــرا آن ده که آن بـــــــه ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥