من خیلی فکرشونو میکنم یکم وضع مالیشون بهم بریزه من دپرس ترین میشم.وابسته مامانمم اونم خیلی منفی نگره هرموقعم چیزی بگم میگه درک نمیکنی.کاش ی کار خوب داشتم و کمکشون میکردم😭
مامانم و بابام اینجورن
منم مثل تو
حتما یا بچه اولی یا تک دختری چیزی
خیلی سخته این حالت
چقدر عین منیییی
مننننن
من عزیزم من
یعنی خانواده ام برن مهمانی ،مسافرت،چیزی بخرند من هم خیلی خوشحال میشم
ولی اونا کوچک ترین مشکل پیش بیاد غم عالم میاد سراغم
اووووف امروز هر مشکلی ک توذهنمه همون تاپیک رومیببنم ابن سومین تاپیکی هست ک بایدبگم من توام یاتومنی،من امشب خونه مامانم ابناموندم خونه رفتنی میگم بیچاره مامانم بااون همه پادرد و دیسک کلی کار ریخت سرش یاباباتوابن گرما یاسرماکارمیکنه من گریم میگیره وهمیشه حسرت ابنودارم کاش ی درامدداستم میتونسام لاقل تومناسبتا براسون ی هدیه خوب بخرم
من اینجوری ام .خدای نکرده یکیشون مریضشه دیووونه میشم نمیتونم هیچکی غیر خانواده ام از ته قلبم دوست داشته باشم مگه بچه دار بشم اونو خیلی دوست داشته باشم مثل خانواده ام.
منم همین طور،،پدر و مادرم جدا از هم زندگی می کنن ولی با این وجود تنشای زندگیشون تمومی نداره بعصی وقتا می گم کاش من مجرد بودم می موندم لااقل تو این شرایط کنار مادرم دائم.
من همش بفکر سلامتیشونم .خونمم ولی میگم ینی حالشون خوبه چکارمیکنن...یااینکه فکر زندگی وعاقبت داداشامم همش غصه مبخورم میگم نکنه غم بشینه ب دلشون نکنه تلخی روزگار رو بچشن 😭😭🥺🥺🥺البته من شوهرمم خبرداره باهاش حرف میزنم ارومم میکنه ولی خب دله دیگه پیش خانوادمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
