2777
2789
عنوان

آقایون خیانت چرا؟

| مشاهده متن کامل بحث + 26252 بازدید | 185 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من توی این 6 صفحه فقط صفحه اول رو خوندم ..بقیه صحبتای دوستان رو نخوندم اما نظرم رو میخوام بنویسم
به نظر من ... دلایل خیانت به تعهد زندگی هر چی که باشه بهانه و توجیه هستش...
زندگی هر چقدر هم مشکلدار باشه ... راهش خیانت نیست .... اگه مشکل برطرف کردنی باشه میتونه تلاش کنه برای برطرف کردنش ... در غیر اینصورت متراکه .....
به هر دلیلش باشه من خیانت رو توی فرهنگ ذهنم نمیتونم براش دلیل بیارم ...
به نظر من خیانت واسه مردو زن یکیه فقط تو کشور ما مردا علنی این کارو انجام میدن ولی خیلی خیلی از زنها درسته جسما خیانت نمیکنن اما روحشون دنباله غیره .......

اما دلایل چه واسه مرد چه واسه زن دلیله اصلیش اینکه تو مسائل جنسی با همسرشون راحت نباشن یعنی نتونن خیلی راحتو ریلکس بدونه خجالت باهم باشن از علایقشون بگن باز هم تکرار میکنم واسه مردو زن یکیه هیچ فرقی نمیکنه این ارضا نشدنه روحی از طرفه همسر مثله یه شعله کوچیک میفته به دامن زندگیشونو همشو میسوزونه همه میدونین چی میگم ادم که از این نظر به مشکل بخوره چه مرد چه زن چشمش میره دنباله بقیه و .........



به نظرم زوجها باید تو این مساله تلاش کنن که مشکلی نباشه

LilySlim Weight loss tickers
من از اول همه حرفها رو خوندم. من نمیتونم مثل خیلی از دوستان فکر کنم که باید مواظب شوهرم باشم که یک وقت خیانت بهم نکنه من همیشه سعی میکنم به خواسته های همسرم توجه کنم والی خوب این قضیه دو طرفه است یعنی اون هم باید ببینه من چی میخوام ولی هیچوقت حتی فکر این رو هم نمیکنم که بهم خیانت کنه باره اینکه پایه و اساس زندگیم رو رو اعتماد بنا کردم. هروقت هم اون اعتماد بشکنه دیگه فکر نمیکنم این زندگی ارزش داشته باشه چون اعتمادی که از دست رفت دیگه بر نمیگرده من باید تا آخر عمر همش نگران باشم که دوباره تکرار نکنه یا همش چکش کنم این زندگی اگه هم در ظاهر حفظ بشه در باطن بهم خورده.
در مورد مساله خیانت هم به عنوان کسی که خارج از ایران زندگی میکنم و دائم ایران میام و مسائل ایران به دور نیستم میبینم که چقدر این مسائل تو ایران بیشتر از اینجاست . که من فکر میکنم چند دلیل داره یکیش اینه که اینجا بچه ها از بچگی دختر و پسر با هم بزرگ میشن و از هم شناخت پیدا میکنن برا همین با چشم باز تر شریک زندگیشون رو انتخاب میکنن. دوم اینکه بر خلاف بعضی از دوستان که فکر میکنن کسایی که قبل از ازدواج رابطه دارند عادت میکنن و بعد به زنشون خیانت میکنن من فکر میکنم کسی که رابطه داره میدونه از رابطه چه عاطفی چه جنسی چی میخاد برا همین وقتی به انتخاب همسر میرسه راحت ترو با آگاهی بیشتر از خودش و خواسته هاش همسر ایده الش رو انتخاب میکنه. مساله آخری که به ذهنم میرسه اینه که تو ایران ازدواج یک وظیفه است و حتی در خیلی موارد فقط برای رسیدن به بعضی از نیاز هاست . برا همین خیلی از افراد در یک سنی بخاطر فشار جنسی یا فشارهای خانواده ازدواج میکنن بعد به خودشون میان میبینن جوونی نکردن یهو یادشون میفته با زن و بچه یا شوهر و بچه بران دنبال عشق و حال جوونی در صورتی که اینجا اکثر آدم ها وقتی به فکر ازدواج میفتند که با یه فردی رابطه برقرار میکنند و به این نتیجه میرسند زندگی بدون این آدم براشون معنی نداره و دوست داران بقیه عمرشون رو شریک زندگی هم باشن . یک مساله دیگه هم که من تو ایران دیدم و خیلی ناراحتم کرد این بود که وقتی تو ایران یه پسر مجرد چند تا دوست دختر داره حتی مادر و خواهرش هم بهش اعتراض نمیکنن و میگن پسره دیگه در صورتی که اینجا تو خانواده های درست حسابی پدر مادر اگه بفهمن پسرشون بیشتر از یه دوست دختر داره خودشون قبل از همه به دختر ها میگن و اگه پسر تو سن دبیرستان باشه که تنبیهش هم میکنن. البته قبل از اینکه یه عده بریزن سرم بگن اونجا هم خیانت هاست بگم که من نگفتم اینجا نیست ولی واقع خیلی کمتر از ایران هستش.
مرسی نسیم جان
من هم عمیقا" معتقدم این مسئله مقدار زیادیش به مسائل فرهنگی جامعه و همینطور چگونگی تربیت خانواده ها بر میگرده.
البته نمیخوام بگم اونجا به اندازه اینجا این مسئله وجود نداره ولی اونجا مردم میفهمند چکار میکنند اما اینجا 90% کسائی که اینکارو میکنند اصلا" نمیفهمند و کنترلی روش ندارند.
مثلا" اینجا اگه یه خانومی به یه آقائی که اصلا" دورو بر این مسائل نیست گیر بده آقاهه خیلی راحت خودش رو میبازه و ... چون فکر میکنه که خداوند درب رحمت رو بروش گشوده از بس که محدودیت داریم تو این جامعه ولی اونجا اصلا" اینطوری نیست.
یا به قول بعضی دوستان اینجا بعضی خانوما یا آقایون از روی چشمو هم چشمی یا به خیال خودشون با حال بازی و اینکه بگن من 60 تا تو آستینم دارم و همه هلاک من هستن که به نوعی یه جور افتخار محسوب میشه میرن دنبال این چیزا اما اونجا اینطور چیزا نیست
آقا مهران من منظورم از تلنگر هیچ وقت این نبود که به شوهرم بدبین شده باشم... خدا هیچ وقت همچین روزی رو نیاره ... هرچند اصولا آدمی هستم که خیلی زود اعتمادم نسبت به اطرافیان سلب میشه ... ولی خدا رو شکر تابه حال با همسرم طوری زندگی کردم که احساس اعتماد به همدیگه رو همیشه داشته باشیم .. منتها دوست دارم اینجور بحثا رو بخونم و بدونم آدمی که خیانت میکنه دلیلش چیه و همیشه به همشون به چشم یه حیوون رذل نگاه نکنم و اینم یاد بگیرم که وقتی یکی توبه میکنه و خدا هم میبخشدش من کیم که بخوام بهش توهین کنم یا در موردش اصلا نظری داشته باشم .....
این تجربه شخصی منه ...هرچقدر کمتر فضولی کنیم (( کنکاش در مسائل شخصی طرف در صورتی که مورد خاصی پیش نیاد)) همونقدر راحتتر زندگی میکنیم
ریشه‌های خیانت در افراد متاهل

ریشه‌های اصلی خیانت در زوجین با مساله رشد جنسی و هویت جنسی فرد و همچنین رشد سالم شخصیتی او در ارتباط مستقیم است و این رشد ناشی از حضور در بستر یک خانواده سالم است. به عبارتی در خانواده سالم ضمن توجه به نیازهای عاطفی، جسمانی و... فرآیند رشد سالم جنسی فرد نیز بنا نهاده می‌شود. البته خیانت فقط به رشد جنسی بستگی ندارد و مسایلی که ممکن است بعد از ازدواج پیش بیاید نیز در این امر نقش مهمی دارد اما هیچ‌کدام از این دلایل نمی‌تواند توجیه‌کننده مناسبی برای این نوع رفتار باشد. اگر نیازهای فرد در چارچوب نظام خانواده پاسخ داده نمی‌شود باید وضعیت قرارداد ازدواجی که فرد در آن است و تعهدی که داده مشخص شود و بعد او دوباره به سمت یک نفر دیگر برود.

اگر شخصی به جز این عمل کند در واقع فردی خودخواه و هوس‌خواه است. در یک زندگی و ازدواج سالم شاهد این هستیم که افراد در پی حل مشکلات ازدواج‌شان از مجاری قانونی و علمی هستند. فردی که شخصیت سالم دارد هر رفتاری را از سوی همسر قبول نمی‌کند. چنین شخصی از مواجهه با مشکلات ترسی ندارد. او می‌داند امکان دارد در انتخاب همسرش معیارهای درستی نداشته و حالا می‌پذیرد که اشتباه کرده و با شکست روبه‌رو شده، اگر این شکست را بتوان بهبود داد آن وقت به زندگی مشترک ادامه می‌دهد، اگر نشد راه منطقی در پیش می‌گیرد. البته نباید فراموش کرد در جامعه ما شرایط باورهایی وجود دارد که برخی زنان را وادار به ادامه زندگی مشترک می‌کند.

نداشتن حاشیه امن اقتصادی، ترس از آبروی خانواده‌ و دلایلی نظیر آن سبب می‌شود زنان به ناچار به زندگی مشترک ادامه بدهند و هر شرایطی را تحمل کنند. در این صورت احتمال اینکه زن خیانت ‌کند یا خیانت شوهرش را بپذیرد، بالا می‌رود. بنابراین باورهای غلط فرهنگی، شرایط اقتصادی و نداشتن رشد جنسی سالم فرد را به سمت خیانت پیش می‌برد. متاسفانه رویکرد بسیاری از جوانان ما برای ازدواج رویکرد جنسی است. آنها قبل از اینکه صفات اخلاقی و روحی فردی را که انتخاب کردند ببیند به ازدواج از بعد جنسی فکر می‌کنند، در این صورت است که فرد بعد از برآورده شدن نیازهای جنسی‌اش دچار اختلافات شدیدی با همسرش می‌شود و به سمت خیانت می‌رود.

هرچند مساله رابطه جنسی در ازدواج بسیار مهم است اما تنها دلیل یک ازدواج نیست و در زندگی مشترک مسایل مهم‌تری مطرح است، بنابراین تا زمانی که به جوان‌ها آموزش‌های لازم را ندهیم و جوانان به ازدواج به عنوان یک رابطه برای برطرف کردن نیاز جنسی فکر کنند این مشکل وجود خواهد داشت. اگر به این نتیجه رسیدیم که مسایل اقتصادی و فرهنگی را حل کنیم و آگاهی لازم را برای ازدواج به جوانان بدهیم در این صورت می‌توانیم توقع داشته‌باشیم که خیانت در روابط زوجین کم شود.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792