سلام دوستان عزیز♥️
دیروز با وجود اینکه پسر بزرگم شیطونی میکرد و دوقلوها هم بیدار شده بودن یه پتو شستم. جارو برقی کشیدم. حیاط و سرویس رو هم شستم.
شب همسرم مرغ گرفته بود. مرغها رو خورد و بسته بندی کردم. و واسه ی ناهار فرداشون غذا گذاشتم.
امروز هم مثل چند جمعه ی گذشته همسرم و پسرم و چند نفر دیگه رفتن شنا کنار رودخونه.
قبلا به خاطر این موضوع ناراحت میشدم. میگفتم همسرم روزهای دیگه که میره سر کار حداقل جمعه رو بمونه خونه و کمک من بده.
تصمیم گرفتم جور دیگه ای نگاه کنم. همسرم حق داره روز تعطیلشو طوری که دوست داره بگذرونه. منم از امروزم میخوام لذت ببرم.
امروز میخوام استراحت کنم برای ناهار غذا هست شاید یه غذای جدید رو امتحان کردم.
یه فیلم دانلود میکنم و میبینم و همراه دوقلوها میخوابم. 😁
اخه این چند وقت خیلی بی خوابی کشیدم. 🙂