صب داشتم میرفتم سر کار با سواری میرفتم حدود یک ساعت به اون شهرستان راهه...
یک خانم جلو نشسته بود یک خانم پشت من وسط و کنارم یه اقا مثلا اقا😐
وسط راه خانونی که جلو نشسته بود پیاده شد منم برگشتم گفتم اقا اگه میشه شما جلو بشینین
یارو رگشت باغضب گفت چراااااا؟؟؟😠😠😠مگه من کاریت کردم😠😠😠
بعدشم رف حلو نشست و شروع کرد به چرت گفتن که بهم توهین کردی و کیفتو گذاشته بودی بینمون و اذیتم میکردو. من که کاریت نداشتم...😐😐
منم برگشتم گفتم اولا خوب کردم کیفمو گذاشتم در ثانی نمیتونستی کاری بکنی اگه میکردی رفتار من این نبود ثالثا شما نازک نارنجی تشریف داری و بارها این اتفاق افتاده و هیشکی اعتراض نکرده...
راننده هم طرف منو گرفت...
حالا پسره وسط راه پیاده شد برگشت بهم گفت ببین نه قیافه ی دزست حسابی داری نه تیپ درست حسابی به خودت نناز 😴😐😐 زودم در و بست و فرار کرد😒😒😒😒