دخترم رفت فقط سه روزش بود
نزاشتن بغلش كنم دلم پر ميزد واسه بوسيدنش
صورتش مثل ماه خوشگل بود
خيلي خوشگل بود تپل و سفيد با موهاي خرمايي
فقط يه بار دست كشيدم به موهاش
دست خالي برگشتم خونم
تو بيمارستان كه بودم بچها گريه ميكردن واسه شير من سينهام شير داشت گريه ميكردم واسه بغل كردن فرشتم
خيلي دلم شكسته اينقدر واسش چيزاي خوشگل خريده بودم يه عالمه لباس و وسيله و عروسكاي خوشگل
همه ي وسيله هاشو بردن از پيشم كه نبينمشون ولي مگه من يادم ميره صورت ماهشو
هر چي التماس خدا و امام حسين كردم جوابمو ندادن اخه تو ماه محرم بود فهميدم ني ني دارم امام حسين دستاي كوچولوشو نزاشت تو دستم
نميدونين چقدر خوشگل بود دلم پر ميزد واسه بغل كردن و بوسيدن و شير دادن بهش
جيگرم سوخت
قلبم شكست
امروز خاكش كردن بازم نزاشتن من برم ببينمش حسرتش تا اخر عمر تو دلم ميمونه