سلام
من ی مشکلی با مادر شوهرم دارم و اون اینه
که هر وقت ی وسیله واسه خونش میخره از من پنهون میکنه تا برم خونش یهویی ببینم و تا ده بار نگم مبارکه ول نمیکنه از بس ازش تعریف میکنه.
مثلا چند روز پیش لوسترخریدن من چند مرتبه زنگ زدم احوالپرسی کمر درد داشت جواب نداد اخر شب پیام داد زنگ زدی دکتر بودم.در صورتی که دیروز که خونشون بودیم تو حرفاش لو داد همون شب لوستر خریدن
اخه به حال من چه فرق میکنه این چی بخره؟
در صورتی که من هر چی واسه خونم میخرم میاد خونم میبینه انگار نه انگار.اصلا به روش نمیاره
چه کنم بنظرتون چرا این مدلیه؟؟از رفتاراش متنفرم