سلام دیشب سر جریانی با شوهرم دعوام شد تو دعوا لیوان شکوندم و دستم خورد تو صورتش بعدش زد به کولی بازی و تهدید که الان به پدرت زنگ میزنم وسیله هاشو جمع کرد که بره. منه احمق هم هی دستشو گرفتم اصرار و التماس. کوتاه نیومد. صبح بیدار شدم هم پری ام هم سرماخورده شدید خواستم برم درمانگاه نزاشت و زنگ زدم پدرم بیاد دنبالم و دوباره تهدید که با بابات باید صحبت کنم منم بش گفتم نیاد. منم اومدم تو اتاق دراز کشیدم فعلا . تورو خدا بگید چیکار کنم شوهرمو تا حالا انقد خشن و سنگ دل ندیده بودم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چجوری دستت اشتباه خورد تو صورتش؟دلیل دعوا رو نگی اینجوری ک تعریف کردی تو مقصری اونم خیلیباید پرتت می ...
توی مهمانی به یکی کیس ازدواج معرفی کردن شوهرم زودتر از همه گوشیو گرفت عکس دخترو نگاه کنه. وقتی به روی شوهرم آوردم دید عصبانیم میتونست عذرخواهی کنه شرایط رو هندل کنه ولی همه چیو بدتر کرد