حدود دو هفته اس به شهر دیگه ای نقل مکان کردم..به امید اینکه خواهر برادرم اونجان و منو از تنهایی در میارن...روز اول که رسیدم به برادرم زنگ زدم بچه ام میخواد بیاد خونت با بچه ات بازی کنه...گوشی خودم تو اسباب کشی نمیدونم کجا بود از گوشی شوهرم زدم...بعد برادرم به مادرم زنگ زده بود چرا به زنم زنگ نزده...بهش گفتم شماره زنش تو گوشی شوهرم نبود و گوشی خودم گم شده بود....الان دو هفته اس قهر کرده حتی زنگ نزد خوش آمد بگه...من از اون روز تاالان کلی گریه کردم...یعنی اینقدر یه آدم عقده ای؟؟؟؟اصلا باورم نمیشه این برادر منه اینو گفته؟؟باورم نمیشه برادری که اینقدررررر ما از خودگذشتگی کردیم براش تا به جایی برسه؟؟از اول عید به امید اینکه عید دیدنی خونه هم میریم...افطار همو دعوت می‌کنیم.. اومدم تو این شهر لعنتی....دوست دارم همین فردا بار بزنم و برگردم...چقدر اشتباه کردم...به امید کسی بودم...واقعا بااین افراد چکاررباید کرد...حالا پدرومادر باهام بحث میکنن میگن برا عید چرا بهش زنگ نزدی...میگم بابا حتی یه خوش آمد ساده نگفتن...چه انتظاری از من دارید.....
برادرتون کینه ای هست ولی شما هم باید وقتی روز اول رفتین شهر اونا، اول خودت میرفتی خونشون ،حالا روزای بعدی بچه رو میفرستادی، شما هنوز نرسیده گفتی بچم بیاد خونتون شوک شدن شاید با خودشون گفتن این حالا میخواد از روز اول عید بچشو بفرسته خونمون خودش بره خوش گذرونی
حالا به خودش زنگ بزنی مگه چی میشه؟ اصلا چرا حتما باید به زنش زنگ بزنی؟ شاید دنبال بهونه بودن برای قطع ارتباط
ای بابا، کاش ب کسی امید نداشته باشید حتی پدرمادرتون، خودم ضربه خوردم ک میگم، ادم حتی ممکنه از مادرپدرشم ضربه بخوره مثل من، امید نداشته باشید که اینجوری ناامید نشید
فدای سرت
برات تجربه بشه که رو هیچکس حساب نکنی
چون بچه ها همو خیلی دوست دارن...از این زاویه نگاه نکردم ولی ازش معذرت خواستم گفتم خیلی بهونه بچه اتو میگیره...بعد اینا میدونن من آدمی نیستم بچه ام رو سربار کسی کنم....اتفاقا میدونن تو رفت و آمد خیلی سخت گیرم
به امید کسی نباش که هبچ وقت دلتوشادنمیکنن،هرچی مستقل باشی بهتره بااینجورادما
بیا یبار از زاویه اونا به ماجرا نگاه کنیم فکرکن خواهرشوهرت اومده شهر شما و قبل از هرکاری زنگ زده به شوهرت میگه بچم میخواد بیاد خونتون
حالا چه برداشت هایی میشه ازاین حرف کرد؟اینکه طرف یبار خودش نیومده اینجا بچشو میفرسته یا اینکه این نیومده داره بچشو میندازه سر ما یا اینکه مگه من تو این خونه ادم نیستم مگه کلفتم که خواهرشوهرم زنگ بزنه به شوهرم بگه بچشو من نگه دارم و دستور بده که بچم میخواد بیاد اینجا؟
من نمیگم شما چنین قصدی داشتین ولی اینا دیدگاهشونه خب
عزیزم قبول دارم هم شما ناراحت شدید و هم اینکه ممکنه برادرتون واقعا بهش برخورده باشه و یا دنبال بهانه کاهش ارتباط باشه
اما اصلا به این موضوع فکر نکنید چون کنار هم هستید میتونید همدیگه را مدام ببینید
الان هم خواهر و برادر ها نهایت سالی یکی دوبار همو میبینن و روابط مثل قبل نیست
هم مشغله ها زیاده و هم هزینه ها زیاد
به جای این جانم خودتون کلاس های مختلف برید و خودتون را سرگرم کنید
و اینکه بچه اتون هم باتوجه به سنش کلاس آموزشی مختلف و یا مهد بفرستید
خواهرانه بگم الان آدما حوصله ی بچه ی خودشونم ندارن
چه برسه نگهداری و مواظبت از بچه ی دیگران
یعنی تنها دلیل ات بخاطر رفتن به اون شهر فقط داداشت بوده
اگه بوده خواهرم صادقانه بگم تو این دوره هستیم همه به فکر خودشون
من حتی ۱ثانیه در طول عمرم بچه ام رو به خانواده ام نسپردم...حتی دندان پزشکی میرفتم بچه شیر خوارم رو تو بغلم میزاشتم رو یونیت و دندونم رو درست میکردم...سرکار میرفتم از پرستار کمک میگرفتم....من بخاطر حساسیت رو تربیت بچه ام به هیچ عنوان بچه ام رو خونه کسی نفرستادم ...نمیدونم چرا این حماقت رو کردم....از بس تو اسباب کشی بچه ام گریه کرد و بهانه بچه اشون رو گرفت...و بچه دومم هم یکسالشه و گریه میکرد...گیج شدم و ندونستم چه کردم
مرد های کینه ای همینطورین عزیزم ،بابام بخاطر اینکه عموی کوچکترم بهش عید رو تبریک نگفت، همه رو خونش دعوت کرد به جز اون، هرچی هم تو سر و مغز خودمون زدیم که زشته و فلان ولی کینه برداشته بود کلا اینجور آدما سر یه مسئله های ریزی یهو یه کینه بزرگ برمیدارن،ایشون هم فکر میکنم اول با خودش گفته که چرا خودش نیومد قشنگ دیدنم برا همین بهونه گرفته که چرا به زنم زنگ نزدی ،بعد هم شاید بچه ها با هم جفت میشن خیلی شیطنت میکنن اینجوری کرده که به قول معروف گربه رو دم حجله بکشه ،حالا بنظرم میتونی یه مهمونی بگیری، خواهرت و برادر تو و کلا خانوادت رو دعوت کنی، به روی خودتم نیار که اونروز چیشده، فقط اینو بگم زنگ بزن خودت دعوتشون کن یهو از لجبازی نگی مامانت دعوتشون کنه که باز ناراحتی پیش میاد، با این مهمونی همه چی شسته میشه میره
الهی
نگو عزیزم
اتفاقه و گاهی آدم کم میاره
من درک میکنم چقدر اسباب کشی سخته و آدم نیاز به حامی داره
یکبار اگر فرصت پیشاومد تلفنی و یا حضوری به خود برادرتون شرایط را توضیح بدید
بیشتر از اونم نیاز نیست عزیزم
شما کار اشتباهی نکردی
درخواستی کردی که میتونست بپذیره و یا محترمانه رد کنه
خودتو ادیت نکن جانم
شاید ایشون هم اون زمان شرایط خوبی نداشته و بخاطر همین بد برخورد کرده ❤️🥰