من نشسته بودم یهو دیدم این ساعت شب زنگ میزنن دیدم همسایمونه بابام پا شد رفت دم درد دیدم طول کشید
مامانمم بیدار شد بعد من رفتم تو راه پله ببینم چیشده صدا میاد بفهمم دیدم میگه عصری نبودیم اومد خونه طلاها و سکه ها و یه سری وسایل و جمع کردن رفتن 😐🤦🏽♀️😐
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
احترام، احترام میاره اگه جوابت رو ندادم به شعور و عقل نداشتت یه نگاهی بنداز👄🩷 این یه روزه بده نه یک زندگی بد، اینا خیلی باهم فرق دارن❄️✨️گاهی دونفر باید کمی از هم فاصله بگیرن تا بفهمند چقدر نیازمند برگشتن به هم هستند💗، ، زندگی سخته ولی خوشحال باش یه پ.ن خر نیستی که دروغ میگه و خودش باور میکنه بقیم خرم فرض میکنه🤡🚮