الان سی سالم و متاهل ام
سیزده یا چهارده سالم که بود یادمه ماه محرم با مامانم رفته بودیم خونه یکی از دوستاش شب هم بود روضه امام حسین
برقا رو خاموش کرده بودن خانم جلسه گفت چندتا اهل دل بیان وسط برای سینه زنی هیچوقت یادم نمیره جوری منو جو برداشت رفتم وسط میپریدم هوا سینه میزدم خانم جلسه ای هم مدام میگفت جااااااانم جانم
دیگه برای اینکه بیشتر دیده بشم چون برقا خاموش بود دو متر پریدم هوا خودمو زدم زمین مانتومو پاره کردم با تیشرت سینه میزدم😂😂😂😂😂خدایی نمیدونم بازم چی بود ولی معروف شده بودم هروقت سینه زنی بود مامانم میزد تو صورت خودش میگفت جان محمد نری وسط ابروم میره 😂😂😂😂😂😂