اسنپ یه پسر جوون بود اولش باهم بحثمون شد که نه اون مسیر رو میشناخت نه هم من بهش اخم کردم
منم یه خیابون پایین تر از دانشگاه زده بودم هوشم نکشید بگم دارم میرم دانشگاه
دیدم داره از شهر خارج میشه برگشت بهم گفت اخم و تخمت رو بذار کنار بیا بشین جلو ببینم کجا میریم از دانشگاهم موندم
منم گفتم خب منم از دانشگاهم موندم
گفت مگه دانشگاه میری
گفتم آره
یه چپی نگاه کرد بهم باهم رفتیم دانشگاه 😂😂