بگیدددد بگیددد
من خودم عروسی داداشم خیلی ذوف داشتن بعد ناخن گذاشته بودم هرکاری کردم نتونستم دکمه شلوارمو ببندم به این خیال که بابا عیب نداره دوییدم سمت داداشم وقتی برگشتم نشستم تو ماشبن دیدم شلوارم تا زانومهه
و دوس داداشم هم دید😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣😅😅🤣🤣🤣
خاطرات گوز
با خانواده سیم سیم بازی می‌کردیم
چشامو بسته بودم
دستم خورد به دم و دستگاه پدر
و در افق محو شدم
منم بچه بودم رفتم جلو یه مرده گفتم بابا بغل بغللللل
بعد دیدم بابام سه متر اون طرف تره😅
یا داشتم آرایشم تو شیشه ماشین درست میکردم طرف کشید پایین شیشه روووو
کسی رو دوست داشتم بهش پیام دادم گفتم دوسش دارم و کلی جملات احساسی دیگه
اونم رفته بود به دوستاش گفته بود کسایی ک میشناختمشون
من زلزله اومده بود وحشتناک شوهرم خونه نبود با خانواده شوهرم تو یه ساختمان بودیم از پله ها بدو بدو اومدم پایین پام سر خورد یه دستم به دیوار بود یه دستم به شلوار برادر شوهرم اونم سفت با دستش کمر شلوارش رو گرفته بود از پاش نیفته مگه ولش میکردم بخدا تا یکی دوماه رومو بر می‌گردونم از خجالت تا اینکه قرار شد بریم خواستگاری براش بهش تبریک گفتم 😂😂😂
من ماشین اشتباهی سوار شدم
منتها راننده خانوم بود ، با شوخی و خنده در اومدم😄
اینقدر بد بود و خجالت کشیدم که دوس ندارم تعریف کنم که یادم بیاد 🥲🥲😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز