سلام به همگی یه خلاصه از همه اتفاقا رو میگم ، دیروز صبح بعد دعوا با شوهرم (تاپیک قبل) یهو یه ساعت بعد انگار عقل تو کله اش اومده باشه ، گفت حق داری اگه دلت میخواد برو جای دیگه آرایشگاه خودمم میام دنبالت میریم عروسی ، که منم گفتم بخاطر تو میرم همونجا ولی خودت میای دنبالم نه اینکه من با خانواده داماد عین زن های بیوه تک و تنها برم عروسی
خلاصه من ساعت سه و نیم رفتم آرایشگاهی که من، مادر شوهرم و یه خواهر شوهر دیگه ام بود به علاوه مادر و خواهر داماد بودیم، فهمیدم که مادر و خواهر داماد به آرایشگر گفتن که ما مشتری زیاد میاریم بهمون تخفیف بده ، و ما از اون ۶-۷ ساعتی که اونجا بودن ، عملا ۴ ساعت آرایشگر درگیر میکاپ اونها بود و عملا کار ما سه نفر تو دو ساعت جمع کرد ، آرایش مون به معنای واقعی افتضاح بود ، مژه های خواهر شوهرم آویزون شده بود، مادر شوهرم به آرایش حساسیت نشون داد ، منم که گفتم لایت ولی آنقدر مالید که آرایش خلیجی شد 😂 با مژه های اویزونم میتونستم پرواز کنم
خواهر شوهرم کلی اعتراض کرد که خیلی زشت شدیم ولی خب فایده نداشت ...
من برگشتم هتل لباس عوض کردم اونجا بخش زیادی از آرایش و پاک کردم و خودم یه آرایش لایت کردم ،
عروس آرایشگاه دیگه رفته بود و از ساعت ۴:۳۰ حاضر شده بود و رفته بود سالن تا ساعت هشت و نیم تو همون جا موند ، یعنی عروس از ساعت ۴:۳۰ تو اتاق بقلی رستوران بود ...
بعد رفتیم عروسی