یه عمر با ترس از دست دادن عزیزام نگران بودم، امشب بعد از چندین روز بیماری پدرم متوجه شدم که سرطان بدخیم داره، نمیدونم چجوری قراره با نبودنش کنار بیام، فکرکردن به اینکه دیگه نبینمش و درکنارم حسش نکنم دیوونم میکنه، الان هم نشستم دارم به صدای نفس کشیدنش تو خواب گوش میکنم😥