برادرشوهرام همه زن صیغه میکنن زنای بچه دار...و بزرگ
بعد یکی از این زنا رفته بهشون گفته ک مهتاب(من) اومده پیش من گفته من از سر دلسوزی دارم با شوهرم زندگی میکنم و ترحم دارم وگرن طلاق میگرفتم
مادرشوهرمم ک دشمن خونی منه اینو ب شوهرم گفته
داداش بارها گفتن
و تا باهاش بحثشون میشه سرررریع میان بهش میگن تو ک زنت دلش برات میسوزه حرف نزن
امشب شوهرم گفت حتما گفتی و باید جدابشیم
این کثافتا دارن زندگیمو خراب میکنن چکارکنم بگید�😭😭😭