چندین ساله خودش میدونه خیلی دوست دارم و نمیتونم چادر جمع کنم خودشم داره میبینه با چشماش ولی بخاطر چشم و حرف مردم نمیزارعلاقل بزارع عبایی بپوشم نگفتم مانتو کوتاه میبینه نمیتونم جمع کنم چادر اینو که مطمئنم فقط بخاطر دهن مردمه تمام واقعا چرا باید برام حسرت باشع همین چیزا باعث شده از زندگیم یا آرایش میکنم چشم غره میرع همین چیزا باعث شده که تو این سالها زندگیمون رو به سردی بره خصوصا وقتی یکبار منو تو خیابون با زن های دیگه مقایسه ام کرد ازش خیلی بدم اومد گفت خودت نگاه کن سر وضعت بقیه رو نگاه کن چه با حجابن الان هر کاری بگم برام انجام میده ولی وقتی حرفاش یادم میفته میگم مگه میشه مردی زنش دوست داشته باشه همچین حرفی بزنه بع زنش بخاطر همین حرفش خصوصا کلا بیزارم که بخوام چادر سرم کنم چون دلم چرکین کرد با حرفاش ورفتاراش
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
سرسخت تر از شوهر من وجود نداره وقتی بچم دنیا اومد گفتم چادر زیر پام موند کن موند بیفتم تو خیابون دیگه نپوشیدم الان چهار ساله نمیپوشم اصلا نمیذاشت بدون چادر حتی عروسی برم الانم مانتو بلند میپوشم هی میگه چادر بپوش محل نمیدم