چندین ساله خودش میدونه خیلی دوست دارم و نمیتونم چادر جمع کنم خودشم داره میبینه با چشماش ولی بخاطر چشم و حرف مردم نمیزارعلاقل بزارع عبایی بپوشم نگفتم مانتو کوتاه میبینه نمیتونم جمع کنم چادر اینو که مطمئنم فقط بخاطر دهن مردمه تمام واقعا چرا باید برام حسرت باشع همین چیزا باعث شده از زندگیم یا آرایش میکنم چشم غره میرع همین چیزا باعث شده که تو این سالها زندگیمون رو به سردی بره خصوصا وقتی یکبار منو تو خیابون با زن های دیگه مقایسه ام کرد ازش خیلی بدم اومد گفت خودت نگاه کن سر وضعت بقیه رو نگاه کن چه با حجابن الان هر کاری بگم برام انجام میده ولی وقتی حرفاش یادم میفته میگم مگه میشه مردی زنش دوست داشته باشه همچین حرفی بزنه بع زنش بخاطر همین حرفش خصوصا کلا بیزارم که بخوام چادر سرم کنم چون دلم چرکین کرد با حرفاش ورفتاراش
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
چه ربطی داره عزیزم ایشون قرار نیست تا آخر عمرش اونجوری که اون آقا دوست داره زندگی کنه بعدشم شوهرشون ...
بع نظر شما فلسفه صحبت دختر و پسر تو خواستگاری چیه؟ از سر بیکاری؟ نه میخوان معیارهای هم رو بدونن و بفهمن چی برای طرف مهمه وقتی ایشون چادر خواسته نامردیه اگه بزنی زیرش مثل اینکه اگه خانم میگفت میخوام درس بخونم یا برم سرکار اقا قبول میکرد ولی چندسال بعد میگفت نه ما همه حق رو به خانم میدادیم.
بعدش هم وقتی فردی رو برای ازدواج میپذیری یعنی تعهد داری نسبت بهش.
بع نظر شما فلسفه صحبت دختر و پسر تو خواستگاری چیه؟ از سر بیکاری؟ نه میخوان معیارهای هم رو بدونن و ...
خب این حرف شما درسته
ایشون میگه من موقع خاستگاری بچه بودم و راجب چادر و اینا صحبتی نکردیم به غیر از اون کسی که نتونه چادر رو درست بپوشه و جمع کنه به نظر من بیشتر بی احترامی کرده و بهتره کلا نپوشه