توی یه سفر درمانی سوییتی اجاره کردیم سرد بود پتومسافرتی جواب نمیداد از پتوهای سوییت هم بدم میومد ،حالم بد بود درد داشتم شوهرم رفت بیرون‌غذا بگیره برگشت یه پتوگلبافت بزرگ هم خریده بود گفت دیدم سردته اینم خریدم ،شاید عجیب نباشه اما خیلی برام قشنگ بود و‌من اونشب راحت تونستم بخوابم، هیچ خرید و کادو و محبتی اندازه اون پتو به دلم ننشسته و خوشحالم نکرده
همسر ندارم
ولی پارتنرم بهم گفت دوست ندارم تو روم بهم گفت
کلا منو تا حالا هیچکس دوسم نداشته🥲
حرفتون متین عزیزم ولی خدا رو گواه میگیرم من مقصر نبودم،خواهر شوهرم خیلی حرفا به من زد جلو خانواده ش منتها من هیچی نگفتم شوهرمم چون میدونست من مقصر نیستم و خواهرش داره تند میره این حرفو زد وگرنه رابطه ی بین شوهرم و خانواده ش رو من دارم مدیریت میکنم که به هم نخوره چون شوهرم از خانواده ش خیلی دلگیره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز