2777
2789
عنوان

حرف دیشب مادر شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 16059 بازدید | 214 پست
منک نگفتم بفهمن بحثم اینک کلا مادر شوهرم چیزی میگیرم میگ جاریت نفهمه ناراحت شه خب ناراحت بشه چرا همش ...

منم همینجور بودم بخدا 

اوشب من بعد از سه سال رفتم خونشون محل بهم نزاشتن درصورتی ک خودشون باهام قهر بودن

همش بمن میگفتم اون محلت نزاره تو باید بزاری

پنهان کن خود مادرشوهرت از همه بدتره نمیخاد بزاره تو رابطه دلشته باشی با جاریت داره اختلاف میندازه

براهمین میگم چیزایی ک شوهرت مبخره نشون نده و با شوهرت جلو اونا صمیمی نباش بعد برات بد میشه ب مرور

چرا صمیمی نباشم مگ میترسم ازشون ک با شوهرم بگو بخند نکنک

چجوری یه ذره آدمی ولی کل زندگی منی ؟💕

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

الان خودتو بذار جای جاریت. واسه اون یلدایی بردن واسه تو نیاوردن

 تازه جاریت تو مهمونی پلاک زنجیرش رو میندازه، استوری هم میکنه، سر صحبت هم باهات باز میکنه و از یلدایی که براش آوردن واست تعریف میکنه درحالیکه تو چیری نداری که بگی 

ناراحت شدی؟

دردت اومد؟

حس تبعیض بهت دست داد؟

تو دلت گفتی بعدا منم تلافی میکنم؟ تصمیم گرفتی بعدا یه چیز دیگه رو بکنی تو چشم جاریت که امشب جبران شه؟

حرف همه ما تو تاپیکت همینه... والسلام

یه لحظه تاپیکتو دیدم فک کردم خودمم 🫤😂منم دوران عقدم با این تفاوت که جاریم چندین ساله عروسی کردهباز ...

چقد منی عزیزم 

چجوری یه ذره آدمی ولی کل زندگی منی ؟💕

منم همینجور بودم بخدا اوشب من بعد از سه سال رفتم خونشون محل بهم نزاشتن درصورتی ک خودشون باهام قهر بو ...

اخ ک چقد منی

چجوری یه ذره آدمی ولی کل زندگی منی ؟💕

والا ما نه مادرشوهرت و میشناسیم نه با شما دشمنی داریم احتمالا نوع رفتارش طوری هست که شما رو اذیت میکنه یکبار جدی بعش بگو خسته شدم هر دفعه میگی قایم کن. من بچه نیستم که بخوای هر دفعه بهم یاد بدی چه کنم؟ دیگه احتمالا درست بشه

چرا صمیمی نباشم مگ میترسم ازشون ک با شوهرم بگو بخند نکنک

ن من این راه رو رفتم حسادت میکردن

با من بد بودن چون شوهرم و من همو دوست داشتیم و بهم احترام میزاشتیم اما جاریم فقط برادرشوهرمو برا پولش میخاست و اصلا باهم خوب نبودن 

ببین حسادت کنن بهت خیلی بده عزیزم من تجربه دارم ک میگم خیلی بدبختی کشیدم

چند سالته؟ 

اخ ک چقد منی

تازه من باردارم بودم نگفتن زن حامله گشنششده

بو غذا تو خونشون میومد رو میزه ک جلو من بود پر از خوراکی بود حتی تعارف نکردن بهم 

من بخاطر دل شوهرم رفتم وگرنه نمیرفتم

منم دلم شکست و کلی گریه کردم

فقط برای خودت زندگی کن بقیه رو بزار هر کار میخوان بکنن من 7 ساله تو یه ساختمون با مادرشوهر و جاری زندگی میکنم همون ماه اول باهاشون قطع رابطه کردم اوایل برام سخت بود خیلی با جاریم تو راهرو بلند بلند بگو بخند میکردن خیلی کارای دیگه ولی الان 3 ساله اصلا برام مهم نیست هر غلطی میکنن به دخترمم یاد دادم اصلا از دست مامان بزرگت ناراحت نشو قوی باش برات مهم نباشه همین چند روز پیش مادر شوهرم از زیارت مشهد برگشت برای دختر من فقط 1مداد نوکی خریده بود برای دختر جاریم مداد و عروسک خریده بود دخترم خیلی گریه کرد و ناراحت شد منم بهش گفتم ولشون کن جلوی اینا نباید کم بیاری گریه کنی قوی باش از این ببعد محلشون نزار

خواهرم هم بازی بچگیهام تمام دردای عالم و به جون میخرم که تو درد نکشی عشق خواهر میدونم موهات چقد قشنگ بود بازم موهات بلند میشه قشنگ میشه تو فقط غصه نخور 😭خواهرم همه کسم پاشو بیا اطاق و با چادر مامان نصف کردم برای خاله بازی ایندفعه جر زنی نکردم نصف بیشتر و دادم بهت 😭بیا برات قورمه سبزی که عاشقش بودی پختم بیا بخور بمیرم بمیرم برای خواهرم بمیرم که دیگه نمیتونی غذا بخوری .آقا جانم آقا دلم خونه آقا جان هم بازی بچگیهام ؟ نگیر از من یا صاحب الزمان ادرکنی.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792