دیشب شب یلدا جم شده بودیم خونه مادر شوهرم .من و جاریم عقد هستیم من زودتر رفتم خونشون.۳شب پیش همسرم و مامانش برام یلدایی آوردن همسرم برام پلاک و زنجیر گرفته بود و کلی وسایل خوردنی خونه اورده بود.دیروز قبل اینک جاریم بیاد نشسته بودیم پلاک زنجیرمم پوشیده بودم مادر شوهرم گفت استوری چیزی گزاشتی از یلدایی هات منم گفتم نه چطور مگه گف ه.. نبینه ناراحت بشه منم گفتم خب ببینه مگ میترسی یا میترسم ازش گفت پسرمو گفتم با مهدی برا کوثر یلدایی برده پسرم گفته من از این رسما ندارم. بنظرتون حق دارم ناراحت بشم؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من دل اونو سوزوندم وایی بعضی حرفا ادمو اتیش میزنن. من اصلا اون واسم مهم نیست. اون دل منو سوزنده همش ...
نگفتم سوزوندی. منظورم اینه بفهمه دلش میشکنه و خوب خانمها حس حسادت دارن برای همین باهات حس رقابت و حسادت میگیره که بعدا خودت و اذیت میکنه. عزیزم خوب چرا وقتی مادرشوهرتون حرف بدی نزده و بدجنسی نداشته توقع داری بقیه بیان بگن چقدر مادرشوهرت بدجنس. ما نظرمون گفتیم حالا اگر دوست نداری دیگه نمیگیم
من با این تاپیک به قانون جذب ایمان آوردم https://www.ninisite.com/discussion/topic/3002093/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%B2-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%AC%D8%B0%D8%A8?page=4