امسال بدترین سال زندگیم بود دیگه روز مادر کسی رو ندارم که براش کادو بگیرم لحظه به لحظه زندگیم دل تنگشم تحمل خونه ای که سوت و کور شده واقعا سخته
مامانم تنها کسی بود که همیشه منتظرم بود تا برگردم الان دیگه میدونم هیچکس منتظرم نیست
خوش به حال کسایی که مامانشون رو دارند
گریم گرفت برات
واقعا نمیدونم چی بگم خدا رحمتش کنه🥺
هعیییی منو بگو فقط ۲ هفته مونده بود به عید ۱۴۰۱ مامانم منو تو لباس راهنمایی ندید شاید اگر اون بود من بهترین بود
سخته بدون اون همیشه سخت میگذره حس عجیبی داره روزای که شب قبلش اومده به خوابم چون دوباره بهم حس داشتنشو یاد آوری میکنه من بعد اون دیگه من نشدم اخلاقم هنوز همونه اما درونم داد میزنه خستم دلتنگشم بدجور کاش بود کاش
اینطوریم که اگه یکم به نبودش بیشتر فکر کنم دوباره یاد میاد کی بود برام و اشکم در میاد دلم میخاد بگم شاید همیشه گریه نکنم ولی سنگ نیستم🖤😔
خدا مادر گرامیتون رو رحمت کنه
روحشون در آرامش درکت میکنم
عزیزمم همدردیم خیلی سخته واقعا وقتی مادر می‌ره انگار همه چی با خودش میبره منم همیشه گریه نمیکنم حتی شاید بخندم ولی خب واقعا از ته دل نیست ته دلم همیشه دل تنگشم همیشه خاطره هاش توی ذهنمه خیلی سخته تحمل زندگی بعد این اتفاق اما اونا جاشون خوبه خیلی بهتر از ماست خدا مادر شما رو هم رحمت کنه و روحش شاد باشه
ولی خب توی وجودت یه حسی عجیبی همیشه داری همیشه اون حس همراهته 🥲
من حالم خوبه بد نیستم
سال اول خیلی داغون بودم ولی انگار همیشه یه چیزی کمه انگار کمبود دارم بیقرارم دوست دارم به بهونه چیزای مثل امتحان گریه کنم تا حالی شم انگار دلم بحال خودم میسوزه من فقط خودم میدونم که من قبلن نیست رفته من یه حس غریب دارم که تا وقتی مادرم بود نداشتم مادرم با رفتنش فقط خودش نرفت نیمی از وجود منم رفت باهاش آرامش درونم بیخیالیم بچگیم همش رفت ناراحت نیستم ولی نمیتونم شاد زندگی کنم
من تازه از دست دادم و خیلی گریه میکنم ولی خب توی جمع که باشم میریزم تو خودم یعنی اصلا هیچکی نمیفهمه که من تازه عزیز از دست دادم ولی خب واقعا خیلی سخته خیلی دوست دارم به جایی برسم که اون میخواد هنوزم باورش برام سخته که دیگه کسی نیست بغلم کنه موهامو شونه کنه دیگه مادری نیست من خانواده خوبی نداشتم مامانم تنها پناهم بود بابام که زندانی داداشمم معتاد با خودم گفتم امسال درس میخونم دانشگاه شهر دیگه میرم با مامانم از اینا راحت میشیم اما خب نشد که بشه الانم خیلی ناراحتم تموم جاهای خونه یاد اون میندازه منو فعلا شادی معنی نداره برام واقعا فکر میکنم سخت ترین چیزی که میتونی تجربه کنی همینه که عزیزترین ادم زندگیتو از دست بدی هنوزم باورم نمیشه که خوابم یا بیدارم همش میگم کاش خواب بود تموم میشد لباساشو میبینم گریم میگیره خیلی سخته واقعا احساس میکنم تموم وجودم دل تنگ و به یاد اونه
مدیتیشن کن
یه چیزی بگم تو الان نماینده مامانت تو این دنیا هستی قدر خودتو بدون سعی کن بهترین ورژن باشی اگر نماز نمیخونی بخون چون میگن به آدم آرامش میده بدشم این دلتنگی همیشگی نیست مامانت اونجا خوشحاله جاش امنه داره به تو نگاه میکنه بهت سر میزنه همه قراره یه روزی بمیرن بس این دلتنگی همیشگی نیست یه روزی به هم میرسین تا اون روزی جوری باش که سربلندش کنی
