آیا حاضرید از پدر مادر پیر شوهرتون نگهداری کنید

کمک میکنم ولی کلا نگهداریش با من باشه خب من تنها نمیتونم

آره انجام میدم  

ولی خدا نکنه هیچ پدر و مادری محتاج دست اولادش بشه

نه من هیچ کدوم این مشکلات رو نداشتم .خدایی پدر شوهرم خیلی اروم وبی ازار بود وقدر دان.وحتی احساس خستگی نمیکردم.ولی کلا شده بود وظیفه وقتی مسافرت میخواستیم بریم هیچ کس مسولیت قبول نمیکرد.گاهی دلم برای خودش میسوخت که چقدر در حقش ظلم کردن

نه اصلا نمیتونم همین الانشم میان خونمون با شوهرم دعوا میگیرم ک چرا نمیزنه ی هفته میان میمونن خانواده کثیفی هستن من بدم میاد از آدم کثیف وسط پذیرایی مسواک میزنن شونه منو همسرم برمیدارند موهاشون شونه میکنن خبرشون اااه

پسر که صاحب اختیاره میتونه بیاره ننه باباشو بزور

میگه خونه خودمه

من دیدم ک میگم

ولی هیچ پسری پدر مادر زنشو قبول نمیکنع

به هیچ عنوان چون باید از والدین خودم نگه داری کنم 

من بودم از پسر انتطار داشتم بیاد جمعم کنه ولی از عروس نه البته خدا کنه ادم تا اخرین روز عمر رو پای خودش باشه

من باشم نه راستشو بخوای

چون الان مریض که میشیم انگار نه انگار بقیه روزا بماند

مرده و زنده ما براشون فرقی نداره چرا باید دراینده منم بهشون اهمیت بدم

باورت نمیشه بااینکه یه کوچه باهم فاصله داریم پنج ماهه خونشون نرفتم

بله ۱۰۰ درصد 

اره

واقعا نمیشه گفت بله تو عمل انجام شده میمونی 

مخصوصا اگه خدای ناکرده زمین گیر هم شده باشند 

واقعااااا سخته عوض کردن پوشاک و.....

ببین عزیزم الان ندارم ونمیتونم

واضح بگم ولی باشناختی که از

خودم دارم انتظاری ازکسی ندارم

حتی عروس وپسرم اگه الانم

پدرشوهرمادرشوهر داشتم بازم

ی جوری رفتارمیکردم که انتظاری ازمون نداشته باشن

بنظرمن بچه ای که ازدواج میکنه میره فرق نمیکنه پسریادختر دیگه نباید ازش 

انتظاری داشت 

تو رو خدا تاپیک اگه شما این اتفاق براتون بیفته رو گزارش میزنید برام تو رو خدا مهمه ممنونم 

به ندرت اونم شهرستانها ممکن

خدا خیرت بده 

انشالله هیچوقت محتاج هیچکس نشی

 منم ۸تا عمه عمو دارم نمیتونستن مادربزرگم تحمل کنن یه سری اخلاقای خاصی داشت فقط بابام زورش ب مامانم رسید

ما مسافرتم همراهمون میومد زن تنبلی نبود عارش میشد کسی کاراشو انجام بده فقط چون بابام نگران بود تو خونه اش بیوفته یا بلایی سرش بیاد آوردش پیش ما

ولی خاطرات بدی تو ذهنمه ازون روزها