چیکار میکردین ؟ امروز با همسرم قرار بود بریم جایی ، چون باهاشون مشکل داره همش میگفت چرا میری ، نمیخواد بری ، فلانی هم میاد که تو میری ، من بی غیرتم که تو میری منم قسم خوردم که نرم چون فکر میکردم به خاطر آرامش خودم که بعدش هم احتمالا دعوا میکنه شما جای من باشین چه طوری رفتار میکنید همیشه هر جایی بخوام برم همینطوری زهر مارم میکنه البته از همون وقتی که نرفتم تا الان گریه ام میگیره همش ، مشکلشون باهم خیلی هم جدی نبود فقط لجبازی شوهرم