همیشه میگن مشکلاتتو به شوهرت نگو

چون ما هم همینطوری هستیم هستیم دیگه اونام از ما یاد میگیرن

قبول کن که ما حتی با مادرمون که از شکمش اومدیم بیروندهم نمیتونیم در امنیت کامل درد و دل کنیم چون صد در صد میزنه تو رومون

دقیقا. ادم فقط میتونه با یه تراپیست در مورد این چیزا صحبت کنه. 

زمان مجردی خیلی احساس تنهایی میکردم الان ک ازدواج کردم خیلی تنهاتر شدم

مرد نه ب درده درد و دل میخوره نه ظرفیتشو داره نه درک و فهمی داره مرد قصدش از ازدواج اینه که یکی باشه واسش کلفتی کنه و شبا نیاز جنسی شو برآورده کنه و در آخر کلا آدم حسابش نکنه

بهتره آدم نگه حتی اگه بهترین شوهر یا خواهر یا دوست هم باشه موقع عصبانیت حرفایی میزنه که نباید میزد 

خود ماها هم همینطوریم وقتی عصبی میشه آدم کنترلی رو حرفاش نداره

واقعیتش اینه درد و دل فقط باید با مشاورت باشه نه هیچکس

مال من سوهان روحه

نه پارتنر من اصلا اینطوری نیست

من تا بدترین تروماهای زندگیم حتی اینکه یکی از بستگانم بهم دست زد رو ب شوهرم گفتم

چ معنی میده ب روم بیاره

حتما لازم نیست از همسر ضربه خورد کافیه با خواهر و مادر همسر بگو مگو کنن بعد همی چی رو میریزن وسط .آقایون هم قطعا وقتی زندگی گل وبلبله که نمیگن بالاخره چیزی خلاف میلشون پیش میاد چه به حق چه ناحق .البته من مدافع آقایون نیستم ولی خب تعصب جنسیتی ندارم من میگم فرای جنسیت این بستگی به تربیت افراد داره 

نه اینطوری نیست پس به کی بگی من که  حتی در مورد خانواده خودم با شوهرم صحبت می‌کنم یکی دو بار البته تو دعوا به روم آورد ولی بهش گفتم، گفتم من که غریبم کسی رو ندارم که باهاش صحبت کنم درد و دل کنم اگه صحبتی در مورد خانواده میکنم الان دیگه مثل یه مشاوره برام باهاش راحت خداروشکر صحبت میکنم

مخالفم من هربار ناراحتی یامشکلی برام پیش بیاد همسرم راهنماییم میکنه حالمو خوب میکنه کمکم میکنه ۱۳ساله ازدواج کردم هیچوقت هم نزده تو روم یامنت نزاشته همیشه دلگرمی بهم میده  خیلی خیلی کمکم میکنه خداییش 

اره درست گفتی 

اما من که دست خودم نیست همه چیو باید بگم به شوهرم نمیتونم تو خودم نگه دارم ی سری چیزارو 

ولی بازم احترام مامان بابامو داره و هیچوقت جوری نبوده بخواد تحقیرم کنه 

شاید ناراحت بوده به روم اورده ولی نه اونجور که بخوام تحقییر بشم

اگه به لحاظ جنسی و مالی احساس نیاز نداری ، ازدواج نکن راحت