بالاخره مامانم مارو ول کرد

  چرا ؟

منم برج ۹ پارسال زدم بیرون که طلاق بگیرم بنا به دلایلی ۷ ماه بعد برگشتم 

الان میگم کاش هیچ وقت برنمیگشتم   

بیماری خواهرتون چی هست؟

سلام تاپیکات رو خوندم نوشته بودی ۱۳۰۰ منطقه دو شدی خواستم بگم همون دندون که دوست داری رو میاری غیر تعهدی هم میاری دانشگاه دولتی 

افرین که تو این شرایط تونستی بازم درس بخونی ،امیدوارم برات بهترینا اتفاق بیفته 

این روزها میگذره با تمام سختیهاش.‌صبور باش...

شما دیگه بالغ و مستقلی... مادرت حق داره برای زندگیش تصمیم بگیره... مطمئن باش این طلاق بی دلیل نیست.... 

 خانواده هایی که زن و شوهر مشکل دارن متاسفانه  بچه ها هم عصبی و پرخاشگر میشن و روابط خواهر برادری خوبی بینشون نیست معمولا به هر حال محیط پر تنش بوده و عدم سازگاری  بینشون خییلی زیاده 

بمیرم برات الهی چقد سخته 

منم اگه بچم نبود صد درصد جدا میشدم چون شوهرم دوسم نداره و بارها بهم خیانت کرده اما وقتی دخترمو تو همچین شرایطی تصور میکنم اصلا میگم همه چیو تحمل میکنم فقط دخترم آشیانه اش خراب نشه نمی‌دونم کار درستی میکنم یا نه ب هر حال افتادم تو این مسیر

امیدوارم بهترینا برات پیش بیاد همون رشته و دانشگاهی ک دلت میخواد قبول شی بری و از غم دلت کم بشه 

کاش مامان بابا منم جدا میشدن  و اینقدر خونمون 

جنگ دعوا نبود  مجبور شدیم همه مون دانشگاه شهر دور بزنیم که راحت شیم. 

بخدا وقتی رسیدم خوابگاه اون زمان خییلی خوشحال بودم در صورتی که هم اتاقی هام گریه میکردن. تعجب میکردن من انقدر خوشحالم 

تو منی یا من تو؟؟ 😪😪

منم دانشگاهم یت شهر دیگه بود و اولین شبی که تو خوابگاه بودیم همه گریه میکردن، ولی من ناراحت نبودم.. اتفاقا خوشحال بودم.. شب هم انقدر راحت خابیدم😂

همیشه میگم چرا مامان و بابام بااینهمه ناسازگاری و مشکل از همدیگه جدا نمیشن

چون شما ۹ سال گذشته برای من ۲۸ سال از اون ماجرا گذشته، نه دیگه یادم میاد نه دیگه برام مهمه !  یه زمانی به خودت میایی می بینی مگه چقدر وقت برات باقی مونده که بخواهی زمان باقیمانده ات رو هم تو گذشته طی کنی! 

هر چی شده ، شده ، غم و غصه ما هیچ تغییری تو ماجرای رخ داده ایجاد نمی کنه!  ای کاش این بینش اون موقع داشتم! 

بلند می شدم و می رفتم دنبال زندگیم و انقدر بهترین سال‌های عمرم به غم و غصه تلف نمی کردم.

عزیزم مادرت چند سالشه ؟افسردگی نداشت؟

بیا بغلم🥲

ما خیلی سختی کشیدیم

منم وقتی رفتم دانشگاه  با اینکه ته شهر بود  یه ورش بیابون بود  گله گوسفند رد میشد 

ولی واسه من بهشت بود   روز اول به سختی جلو خندم رو میگرفتم از خوشحالی  😄

امروز هم میگذره...

اگه به خاطر بچت هم میمونی هیچ وقت بهش نگو به خاطر تو موندم..یا به شوهرت نگو به خاطر بچه موندم

چون بچت عذاب میکشه وخودش رو مقصر ناراحتی شما میدونه

چه پدرومادری داری تونستن تو سکوت تا این مرحله برن،از بچگی مادرپدرم با هم دعوا دارن سر هیچی،بچگی من و خواهرم اینجوری گذشت خواهرم مرد،بازم دعوا ها ادامه پیدا کرد من ازدواج کردم حالا نوبته بقیه ی بچه هاست که تو خونه هستن با دعوای اونا روزگار بگذرونن،هفته ای یه بار میرم ولی اونا نمیتونن بازم جلوزبونشونو بگیرن بیچاره اونایی که هنوز تو خونه هستن

دختر خوب زیاد غصه نخور اگر می تونی با مادر صحبت کن. هرچند اونم دلایل خودشو داشته اگر فک می کنی بابا خیانت نکرده می شه بابا مامانو راضی کنی بهم برگردن. و تو زندگی خودتو بکن به اونا گیر نده