اومده در خونه میگ تو به عروسم گفتی من عنبرنسارا می فروشم
گفتم چمیدونم عروسش هم اورده بود عروسش هی میگف نه سر صحبت شد ما شوخی کردیم یه حرفی زدیم مسخرت نکردیم که
یهو تو خیابون داد فریاد کشید اگه خوب بودی شوهرت رهات نمیکرد همین کارو هم با خانواده شوهرت کردی حرف اوردی بردی قران اوردی
همینجوری بودی که رهات کرد نه طلاقت میده نه عروسی میکنه .
چقدر دلم شکست الهی تا اربعین امام حسین خدا جوابش بده .بلند میگف تا خانواده همسرم که همسایه ان بفمن
سلیطه رو ببینا
یکی‌میزدی دهنش تا شک اش به یقین تبديل میشد
واقعا شما گفته بودی؟
زخم زبان بده خدا به بدترین نحو جواب میده
خب شما واقعا این حرف زدی؟؟ اگه این حرف زدی بازتاب رفتار خودت دیدی
خاک تو سرش
بسپرش به خدا که چوبش صدا نداره
عروسش چه سخن چین هست ،درسی بشه برامون که با هر کس شوخی نکنیم
یادم نیس اصلا چ زمانی میگه . اما خیلی ازش شنیدم مامانم مسخره کرده پشت سر مامانم حرف زده منم ناراحت میشدم یچی میگفتم در جوابش .حالا به گوشش رسیده
اما میتونست بیاد گلایه کنه نه اینکه مشکلم به روم بیاره در حالی ک تو زندگی من نبود و خبر نداره چی کشیدم
اوهوم اینم حرفی . ولی لاقل خونه مون میومد میگف نه تو خیابون از لج که بقیه بفمن
مامان من تو عروسیشون رقصید بعد عروسی وایساد ادا مامانم دراورد . به گوشم رسید نتونستم برم پیشش دیگ منم مجبور شدم ناراحت شدم شاید چیزی هم گفتم . حق نداشت مشکلم به روم بیاره و تو خیابون بگ شوهرت رهات کرد
سیاست نداری
