2777
2789
سحر 69 من اینو قبول دارم که نباد زیاد قناعت کرد اول زندگی خیلی مهمه چون مردها زود عادت میکنن ولی نه اونقدر هم خرج کرد که از دستمون کلافه بشن ولی وقتی عادتش دادی به خرج کردن یه بار به خاطره اون یه چیزی رو نخری براش خیلی ارزش داره همیشه باید تعادل باشه به نظره من

در ضمن من هم تهران تنهام و خونوادم پیشم نیستن همیشه تو لحظاته خوش به شوشو یادآوری میکنم که من فقط تو رو دارم همیشه پیشم باش

ولی هیچ وقت گریه نکن همیشه که گریه کنی براش گریت عادی میشه ایشالا که هیچ وقت بحثتون نشه ولی اگه شد خودتو کنترل کن نرو منت کشی چون اون موقع تو مقصر شناخته میشی

من همیشه بعد از بحث با خو دم فکر میکنم اگر من مقصر بودم واقعا میرم عذر خواهی میکنم ولی اگه اون مقصر بود اقدامی انجام نمیدم تا خودش پیش قدم شه
Lilypie Pregnancy tickers
سحر 69 من اینو قبول دارم که نباد زیاد قناعت کرد اول زندگی خیلی مهمه چون مردها زود عادت میکنن ولی نه اونقدر هم خرج کرد که از دستمون کلافه بشن ولی وقتی عادتش دادی به خرج کردن یه بار به خاطره اون یه چیزی رو نخری براش خیلی ارزش داره همیشه باید تعادل باشه به نظره من

در ضمن من هم تهران تنهام و خونوادم پیشم نیستن همیشه تو لحظاته خوش به شوشو یادآوری میکنم که من فقط تو رو دارم همیشه پیشم باش

ولی هیچ وقت گریه نکن همیشه که گریه کنی براش گریت عادی میشه ایشالا که هیچ وقت بحثتون نشه ولی اگه شد خودتو کنترل کن نرو منت کشی چون اون موقع تو مقصر شناخته میشی

من همیشه بعد از بحث با خو دم فکر میکنم اگر من مقصر بودم واقعا میرم عذر خواهی میکنم ولی اگه اون مقصر بود اقدامی انجام نمیدم تا خودش پیش قدم شه
Lilypie Pregnancy tickers

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام به همگی
از دست این سایت که هی پرتمون میکنه بیرون هی مینویسیم هی پاک میشه
گاهی میگم حتما مصلحت نیس انقد غر بزنم که هی پستام نمیرسه
فقط خواستم بگم که نوشته هاتونو میخونمو مثل همیشه از تجربیاتتون استفاده میکنم
خدایا زیباترین لحظه ها را نصیب مادرم کن
که زیباترین لحظه هایش را به خاطر من از دست داده است
هم میتونی توی نظرسنجی بذاری همه جواب بدن

هم خصوصی برای چندتا کارشناسی که اسمشون کنار صفحه است بنویسی

هم ایمیل و شماره تماس داخل سایت هست از اونا استفاده کنی

موفق باشی

سوالی داشتی بپرس بتونم جواب میدم
به آرزوهای خویش ایمان بیاورید و آنگونه نسبت به آنها بیاندیشید که گویی بزودی رخ میدهند.
سلام دوستان عزیزم
آسمون آبی جان اگه واقعا با شوشو بهت خوش میگذره و شوشو هم با تو خوش میگذرونه واقعا اگه بچه نباشه اتفاقی نمیفته....درسته که بچه گرمی بخشه کانون خانواده است ولی بهرحال با تقدیر و حکمت خداوند نمیشه جنگید...چیزی که آرزوش رو داری و دلت میخواد از خدا بخواه و مطمئن باش اگه صلاحت باشه به بهترین نحو پاسخ میگیری

درباره شک داشتن به همسر.....راستش من هیچوقت تجربه نکردم!!!! شاید اگه دلیلش رو بگم بهم بگید خودخواه ولی من واقعا اینطور فکر میکنم.....به شوشو هم گفتم...به نظر من هیچ زنی وجود نداره که زیباتر، با شخصیت تر، کاردان تر و خلاصه بهتر از من باشه بنابراین شوشو احمق که نیست بره سراغ دیگری! چون بهترین رو که من باشم داره.....
پس فکر میکنم بهترین کار اینه که شما هم به خودت تلقین کنی که خیلی از همه بهتری ...باید اعتماد به نفست رو بالا ببری....باید شوشو همیشه وحشت داشته باشه که تو رو از دست بده....

درمورد خرج کردن کاملا با سحر69 موافقم....من زمان مجردی همیشه لباسهای مارک میپوشیدم و کلی کفش و لباس داشتم ولی وقتی ازدواج کردم رفتم تو فاز قناعت یکدفعه چشم باز کردم دیدم شوشو دیگه اصلا به ذهنش هم نمیرسه من نیاز به کفش و لباس دارم مخصوصا که اگر هم چیزی میخریدم با پول خودم میخریدم...ولی الان چند ماهی میشه که همه خریدهام رو با کارت شوشو انجام میدم و واقعا هرچی لازم داشته باشم میخرم...اوایلش براش سخت بود و مدام تیکه مینداخت ولی حالا فهمیده زن خرج داره و شوهر باید تامینش کنه
من با ولخرجی مخالفم چون دودش تو چشم خانواده میره ولی معتقدم هرگز برای خودمون نباید کم بذاریم

مامان زهره جان و مامی پارسا جان خیلی دوستتون دارم
سلام به همه
آسمون آبی جون زیاد بهش نباید فکر کنی نزار بشه ملکه ذهنت همش به نداشته ها فکر کنی یه وقت میبینی زمان رفته جوونی رفته و تو هم فقط حسرت خوردی
من چند وقت پیش یه کتابی خوندم به نام ...... الان از ذهنم پرید اما..............
داستان یه زنی بود که رفته بود توی کما........ یادم اومد - در آغوش نور -
جایی از این واقعیت این فهمیده بود که همه ما قببلا یه جای دیگه منتظریم بیایم این دنیا و بعضیها اونجا بینمون دوستی عجیبی وجود داره
گفته بود روحی رو دیده بود که برای اینکه بیاد به دنیا دنبال پدر و مادر میگشت و حتی سعی میکرد اونا رو به طریقی سر راه هم قرار بده................
جالب اینجا بود که فهمیده بود یه دختر که متعلق به همین خانومه سعی داره بیاد پیشش ولی چون این خانوم دیگه قادر نبود بچه دار بشه اون دختر از راه دیگه ای وارد این جهان شده بود بعد این خانوم سرپرستیشو قبول کرده بود .....

نمیتونم منظورمو خوب بهت برسونم اما ببین انتهاش همینه پس چرا نباید از زندگیت لذت ببری
برو کلاس ورزش برو دنبال علایقت تو جمع باش بدرخش بزار فکرت خلاص باشه به خودت برس اینجوری همسرت هم آرامش میاد سراغش ......................
بعد بچه هم میاد نگران نباش ....
من اصلا آدم خرافاتی یا غیر مذهبی نیستم اما این کتاب با اونچه اسلام از عالم زر گفته شباهت داره
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
من نمیتونم بگم هرگز به شوهرم شک نداشتم یا شما به شوهرتون شک نداشته باشین اما فقط یه چیز میگم آخرش چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا شکتون از پایه غلطه که در این صورت شما خودتو زجر دادی شوهرتو با کارات دیوونه کردی اون دیگه مث قبل دوست نداره چون بهش تهمت زدی دلشو شکوندی مردا هم عاشق اعتمادددددددددددددددددددد
یا شوهرت اصلا نفهمیده تو بهش شک داری که البته ناممکنه اونوقت خودتو داغون کردی تا اینجاش خوبه که بعد......... یکی از تو زرنگتر پیدا میشه این خلا اعتماد و پر میکنه و .... یکی از تو زرنگتر به شوهرت نشون میده که چقدر اعتماد به نفس داره چقدر از خودش راضیه چقد از همه زنا سره و ....

یای دوم که اصلا شکت درسته که این دیگه شک نیست یقینه ..........
خودتو از دست دادی ؟؟اون نباشه تو نمیتونی زندگی کنی ؟؟؟ و...........................

من هم گاهی برام پیش میاد که به شوهرم شک کنم اما زود از خودم دورش میکنم ...مثلا یکی از مشتریهای بانک که خانوم هم بود برای شوهرم کادو خریده بود بعد هم شب زنگ زد با شوهرم در مورد یه وام ضروری حرف زد من هم خوشم نیومد نه از کادو نه از زنگ زدنش
2 راه بیشتر نداشتم راه اول خودخوری کنم دمق بشم مخ شوهرمو بخورم راه دوم عاقلانه ازش سوال نپرسم ازش توضیح نخوام بزارم برای یه فرصت مناسب
اصلا من اینجور موقعها میرم به خودم میرسم برا شوشو شربت مثلا میارم بهش میچسبم و ... و از مسایلی که به موضوع شکم مربوط میشه حرف نمیزنم منتظر میمونم تا خودش توضیح بده و زمانی که داشت توضیح میداد یه جوری بحثو عوض میکنم تا خیال نکنه برام مهمه ..........
ای کاش این چیزا رو از همون اول رعایت میکردم ......
البته من اعتماد 100 درصد رو به هیچکسی رو قبول ندارم اما نمیذارم شک داغونم کنه
و همیشه به شوهرم میگم من به تو از همه بیشتر اعتماد دارم ......
وقتیخودمو قبول دارم وقتی میبینم از خیلیها سرم یعنی فلان خانوم که مشتریه بانکه حالا کادو داده مگه الکیه که دل شوهرم بلرزه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم هیچ زنی با شک کردن زندگیشو داغون نکنه...
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
ونوس جان شما خودت خیلی خانومی راهکارات هم عالیه
بابا کوه اعتماد به نفسی ..............
ممنون لورا عزیز و هل هل جون
لورا خیلی کلکی ..... ساعت میدی حالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آفرین این درسته
یسنا جون لطف داری کلک فقط نخون برامون از سیاستها بنویس
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
سحر 69؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا چرا میری پیشقدم میشی وقتی حق با توه
عزیزم صبر داشته باش خودتو با یه رمان جالب سرگرم کن با هرچی که دوست داری البته مجاز
با موبایل زیاد سرگرم بشی خوب نیست همون رمان خوبه دنباله داره سرگرمت میکنه یادت میره بری منتکشی

من باز هم میگم خداوند در نهاد مردا حس شکارچی بودنو گذاشته مردا دوس دارن زنشون خودشو لوس کنه طناز باشه زیبایی اینقد مهم نیست بعد هم گاهی مث شکار ازشون دور بشه اونوقت اون حس قشنگه میاد تو عزیزم این فرصتو به شوهرت نمیدی
بزار بیاد دنبالت
نمیگم قهر کن گریه کن اصلا گریه عاقلانه نیست یه مدت کوتاه جواب میده بعدا .........................
قهر کن اما عاقلانه یعنی کارارو طبق روال انجام بده اما سرسنگین
زمانی که قهری به خودت برس اما زیاد سکسی نباش بهتره از این حربه برای آشتی استفاده نکنی
جوری آشتی کن که حرفتو هم زده باشی زمان س نمیشه حرف منطقی زد مشکل سر جاش میمونه
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
من هم یه مشکلی دارم 5 ساله ازدواج کردم و شوهرم مشکلی داره اینه که اصلا زیر بار اشتباهش نمیره که هیچ تازه وقتی یه کار اشتباهی می کنهو بحثمون میشه دیگه حاضر به کوتاه اومدن و اشتی نیست مثلا حرفمون میشه بعد یه روز منباهاش سر سنگینم بعد عصر که شد یا شب دیگه یادم میره میرم سراغش حالا با خنده یا یه صحبت اروم ولی امکاننداره در اون لحظه با نرمی جواب بده ...و حتما اون لحظه منو پس میزنه با توجه به اینکه نمیشه اصلا دلخوری پیش نیاد به نظرت چه کار کنم اینقدر صبر کنم تا خودش بیاد جلو که اونم طول می کشه یا یه روشی هست که بشه دوره دلخوری رو کوتاه کرد با همچین آدمی ...
سلام بچه ها جون.....مامی پارسا خوشحالم که هستی...از زهره جون خبری نیست؟!
پریسا جون من خیلی آدم باسیاستی نیستم ولی اگه جای شما بودم و جایی میرفتم که مدام بهم دستور بدن دیگه پام رو اونجا نمیزاشتم ....نمیدونم راه حل سیاستمدارانش چیه!
درباره مادرخواستگارت هم فکر میکنم خودت مقصر بودی...یعنی چی بعد از یک جلسه بهش گفتی مادر!؟ به خواستگارت هم بگو هروقت باهم ازدواج کردیم و مامانت شد مادرشوهر من بهش میگم مادر....به نظر من هیچوقت هم بهشون نگو مامان و بابا ...بگو مادر و پدر
نازی جون شاید شکت بی مورد بوده باشه که نمیتونی ثابت کنی....درغیر اینصورت به نظر من باید خودت رو سنگین نگه داری تا اون بیاد جلو برای آشتی حتی اگه یک سال هم طول بکشه باید صبر کنی
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

آدم

xasd | 13 ثانیه پیش
2791
2779
2792