سلام دختر گرانبها. چیزی که معمولا به آدم ها عرضه میشه ابتدای مسیر و انتهای مسیر هست. مثلا ابتدا از یک خانواده متشنج بودم اما الان خانواده خوشبخت خودم رو ساختم.
میدونی همه اینها به من میگه منم میتونم مث گرانبها خودم رو بسازم و بهم انگیزه میده. اما یک چیزی اینجا کمه. بذار اینجوری بهت توضیح بدم:
چند وقت پیش پیچ یک تاجر مشهور ایرانیو میدیدم که حسابی پولداره و معدنی برای خودش داره و خلاصه نونش تو روغنه. استوری هایی که درباره زندگیشون گذاشته بودند متفاوت با بقیه پیج ها بود. یک جوری متفاوت بود که بنظرم این نوع سناریو واقعا تاثیر بیشتری روی خواننده که یکیشم من بودم داره.
این تاجر جوان فقط از ابتدا و انتهای زندگیش نگفته بود. فقط نگفته بود که از یه خانواده کارمندم و این کارها رو کردم و الان موفق شدم. این تاجر اولین کسی بود که میدیدم از نمودار سینوسی زندگیش میگفت. مثلا در یک از مرحله از زندگیش بسیار تلاش کرده بود و باید نتیجه خوبی میگرفت اما به یک باره ورشکسته میشد. بالغ بر هفت هشت بار با کله تو زمین خورده بود. و هر بار من یادآوری میکنم داستانش رو بیشتر دوست دارم تو دل خطر برم فقط برای اینکه شکست بخورم! میدونم یکم عجیبه
تو هم حتما وقتی که داشتی تلاش میکردی که خودتو بسازی یا خانوادتو آروم کنی احتمالا شکست خوردی. مثلا اوائل که اومدی آرامش رو برای برادرات به ارمغان بیاری احتمالا داداشا ارمغانو کردن تو کوزه و تو شکست خوردی و گیج شدی و نفهمیدی کجای کارت اشتباهه و مجددا تلاش کردی که سازگاری خانوادتو بالا ببری.
داستان سماجتت با خانواده شوهر رو دیدم و کیف کردم. اما این شکست ها مربوط به گرانبهای بعد از تغییر بالای 90 درصده. برامون از گرانبهای تازه کار در بهبود خودش بگو که هی شکست خورده. میدونی چی میگم؟ نمودار سینوسی بعد از بالغ شدن خودت رو تنها ننویس. از گرانبهای نابالغی که شکست خوردهو ناامید شده اما هی بلند شده بیشتر بگو
نمیدونم تونستم مفهوممو درست برسونم یا نه. اما برای من نابالغ نقشه راه گرانبهای نابالغ میتونه دستمو بگیره. بیشتر از شکست هات بگو تا هر وقت شکست خوردم بدونم گرانبهایی بوده مثل من که با خاک یکسان شده اما بلند شده