تورو خدا کمکم کنید منطق شوهرم 😭

والا ب خدا

انگار زنا مامان ندارن

عزیزم برای خودت ساعت خواب تعیین کن یعنی ساعت ۱۱شب بخواب هرشب همین باشه اولش سخته چون میان بالا و تو هی از شوهرت غر می‌شنوی اما کارت رو بکن صبح زود پاشو شب که شد ۱۱چراغارو خاموش کن برو اتاقت بخواب کسی هم بیاد میبینن خوابیدی بشینه هم تو خونت تو ازش پذیرایی نمیکنی دیگه دیگه روال بیفته میفهمن اون ساعت خوابی یا وقتی اومدن بالا زودتر بگو مامان جون هوس قورمه سبزی شمارو کردم میشه برای شام درست کنید زحمت بنداز گردنش 

دیدی میان بالا زودتر برو تو پایین حداقل خونه خودش کثیف بشه شوهرت هم باهات میاد بعد یه ذره نشستن بگو من برم یه دوش بگیرم میام حداقل خودشون باشن باهم حتما کلاسی باشگاهی ثبت نام کن سرت رو گرم کن که خیلی وقت نداشته باشی

متاسفانه همسرت بچه ننه اس گفت مسافرت با مامانم بزار بره توام تنهایی و با خانواده آت همون زمان برو عشق و حال کن ببینه بهش وابسته نیستی دلش برات تنگ میشه با این حال بهش بی احترامی نکن غر نزن محبت کن بزار وقتی با مادرشه دلش بخواد تورو 

درضمن ساعت ۱۱ شب هم که می‌خوابی ببین خواهرش میخواد بیاد برنامه .... بچین قبل خوابت که ابجیش اومد بخوره تو ذوقش 

گفتم من اصلا بهش بی احترامی نمیکنم فقط از نظر فکری کاملا متفاوت هستیم و نمیتونیم زیادی با هم ارتباط بگیریم

من میگم خداهم شده خدای ظالما خدای کسایی که چشاشونو رو همه چی میبندن دهنشون رو باز میکنن فقط همه چی رو برای خودشون می‌خوان ازبس دلمون به حال مادرشوهرش خواهر شوهر و خاندان شوهر سوخت و گفتیم اخترامشون واجبه مارو پشمشون هم حساب نکردن وقتی دیدن خرشون ازپل گذشته

اوهوم😔😔😔😔

خب ایشون میگه خانوادمم فلان

خواهرم ۷تا خواهرشوهر داره

هرماه میاد خونه ما کاری کرده شوهرشم باما خوبه

جوری ک شوهرش میگه خواهرام حسودن زیاد بها نده بهشون

شما روز اول شرایط و دیدین

از اول قبول نمیکردین با خانواده شوهر یه جا زندگی کنین

نمیدونم چه رسمیه اول داغ میشیم نمیدونیم چجوری بله بدیم بعد به چه کنم چه کنم میفتیم

راه دور همسایه مادر شوهر شوهر بد اخلاق اوه هر کدوم مثنوی هفتاد منه 

حالا با این اخلاقای ایشون اصلا تولد میگیرن که تنها باشین یاخیر؟

واقعا خانمای مثل شمارو درک نمیکنم چطور باهمچین مردایی کنار میاید من حتی یک ثانیه تحمل نمیکنم .خانودشو میخواستن نباید زن نیگرفتن هرچیزی حد وحدودی داره وقتی ازدواج صورت گرفت یعنی تمام یک خانواده جدید. احترامای دوطرفه خانواده  حفظ بشه ولی سواستفاده قرار بشه پس برگرده باهمون خانوادش ادامه زندگی بده . البته من هم خودم باخانوادم همین رفتار میکنم هم شوهرم حد باید مشخص باشه یه طرفه نیست

بیشترمون همینیم

مثلا پسر کلی رل میزنه مادرش میگه دختر افتاب مهتاب ندیده اینم میگه چشم

خب خوب تربیتش نکرده دیگه

زندگی عروسو جهنم میکنن

تو چ جایی داری تو اون مزندگی؟

دیگه خسته شدم از اینکه جلوشون ساکت بودم و هرکاری کردن دیگه تنها کاری که از دستم برمیاد فقط دور بودنه حتی بحث هم نمیکنم 

من خودم پسری دختری ک با خانوادش خوب نباشه رو ادم حساب نمیکنم

ولیی ب اندازههه

زنا ازاد نیستن وگرنه زن هم میتونست نصف شب بیاد خونه و چرت و پرت بگه مثل نر

مشکل از تربیته

یکیشون میگفت شوهرم پیش مادرش میخابه

خب قهر باشه بزار اون با برنامه تو پیش بره خستس بخوابه باید باخواهرش بشینه با ناله کردن چیزی درست نمیشه رو حرفام فکر کن