ی داستان پرتکرار
متاسفانه برا خیلیا اشناست ،فروکش کردن هیجانات دوران عاشقی،خود ش نبودن یکی از دپنفر تو دپران عاشقی،وابستگی های سمی،رابطه هایی ک هی آلارم میده بهمون ولی هی ادامه میدیم،رابطه هایی ک فک میکنیم ب ازدواج رسیده پس درست بوده ،تلاش نکردن و مراقبت نکردن از عشق بعد رسیدن و...
کاملا با گوشت و خونم درکت میکنم.با تفاوت که من از همون اول بی تفاوت بود و هیچ عشقی و ذوقی بینمون نبود..اجبار بود اجبار
ناراحت شدم برات
احتمالا زود عاشق شدی و زود ازدواج کردی
من توام یا تومن؟ خبلی روزا با ذوق براش آرایش کردم لباس خوب پوشیدم اما تا رسید رفت تو گوشی اصلا دیگه ندید کسی تو خونه هست و منم دیگه حتی خجالت میکشم پیشش لباس خوب بپوشم از بس از قیافم و حتی موهام ایراد گرفت دیگه دلم نمیاد موهامو پیشش باز کنم با روسری میشینم کنارش
هرجا هوامطابق میلت نبود برو
فرق تو با درخت همین پای رفتن است ...
قبول کن چص شعر میگی
شما نردا یچیزی باد گرفتین همش میگین تنوع طلبیم ذاتی این تز تنوع طلبی نی از بیشعوری هست
وگرنه خیلیا هستن ک هزار سال با ی زن عاشقانه زندگی میکنن
اگه تنوع باسع زنم دوس داره اصا کیه ک نخاد
تا ب بلوغ نرسیدین ازدواج نکنین ک تنوع طلبیو بهونه کنین
اسی خط خوبی داری با اینکه ماجرات تلخه دلنشین نوشتیش
اسی شاید نیازه من ازت یه تشکر کنم که این تایپیکو زدی منم کسی رو توی زندگیم دارم البته رلیم ولی یه تایمیه قهرم باهاش ولی من هزار برابر اون تلاش کردم حالا به قولی سرش به سنگ خورده و بهم پیام داده
ولی انگار ماجرای زندگیت یه نشونه بود واسه من قراره سرنوشت منو نشون بده چون حس میکنم بعدها این رفتارا رو از خودش نشون بده
از متن اول تایپیکت اسکرین شات گرفتم که توی خلوت خودم بارها بخونمش و دیگه جوابشو ندم و کات کنم و برم واسه همیشه
بتزم ازت ممنونم که باعث شدی تکلیف خودمو روشن کنم❤
