خواهرای گلم سال نوی همگی مبارک باشه🪷🩷
امیدوارم امسال بهترین ها برای هممون اتفاق بیفته
و سالی سرشار از آگاهی و حال دل خوب باشه
😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘
شیشلیک جان خواهر عزیزم تولدت هزاران بار مبااااااارک🎉🎉🎉
با خوندن حرفات یاد تولد 24 سالگی خودم افتادم ، بعداز سال ها مثلا خواستم دورهمی خودمونی جشن بگیرم ، با کلی ذوق و شوق کلی دیزاین کردم ،بادکنک ارایی....، بعد عین برج زهرمار جلوم نشست لبخندی ،رقصی ...انگار اومده بود تولد هووش، به قول فامیلی جان ما خودمون باید هوای خودمونو داشته باشیم
یکی از قشنگی های این تاپیک برام یه حس بدون قید و شرط هست ، اینجا ما همدیگه رو دوست داریم ،سعی می‌کنیم همدیگه رو درک کنیم، داستان های زندگی همو بشنویم ، به همدیگه کمک کنیم،همدیگه رو آگاه کنیم ، و آگاهی و تجربه های زیسته امون رو به اشتراک بذاریم بدون هیچ قید و شرطی
این حس بی قید و شرط برای خودم که سالها با عشق با قید و شرط بزرگ شدم خیییییلی قشنگه و دوست داشتنیه🩷
عزیزدل هستی نیل جان
ازت ممنون و سپاس گذارم که با محبت و آغوش باز دوستی منو پذیرفتی🫂❤️
با همراهی تمام دوستای گلم تو این تاپیک دنیام رنگی تر و درخشان تر شده
نیل جانم ممنون که مثل معلمی آگاه و دلسوز تو این مسیر سخت در کنارمون هستی، و روشنی راهمون هستی 😘🫶
گل صحرا
یه ساعت پیش پسر داییم ز زد که میخوان بیان برا عید دیذنی، منم گقتم هستیم، گف مادرت اینارم میارم،منم عصبی شدم که بسه انقد تو این مورد دخالت میکنین، قطع کردم،
ظاهرا خانوم اونارو تحت فشار گذاشته که بیارنش خونه من و جالبع سفارش جرده بهشون که بهم نگن اومدن اونو، میکفته بدونه منم هستم درو باز نمیکنه،
یعنی ادم میخاد سزشو بکوبه ب دیوار از شدت زورگویی و کنترل گری هم نسبت ب من هم نسبت ب پسر داییم
الهی ممنونم ازت بخدا اینقدر بهم میگفت تو عقده تولد داری تازه من هرگز برای هیچی بهونه نکردم و هیچی نخواستم در حالی ک بقیه خواهر برادرم باوجود بزرگتر بودن ازم هزار جور توقع داشتن بعد ب اونا میگفت قانع ب من میگفت متوقع اینجاهم نمیخواستم بگم ولی دیمه گفتم بذار بگم باید یجا این زنجیره رو قطع کنم من دوستای مجازیم دارم خواهرای مجازیم دارم ک از آدمای دنیای واقعی مهربون تر و امن تر هستن❤️🔥❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹
شیشلیک یه خاطره از تولد 16-17 سالگیم بگم بهت،
برا داداشم تو بچگی تولد فوق العاده گرفتن، برا من نع، یع بار گفتم، گقتن تو فروردینی هستی، فروردین ماه گشنگیه، چون تو عید پول زیاد خرج میشه واسه همین امکان مالی برا تولد تو نداریم،
هر سال تثلد داداشم غذای مورد علاقشو میپخت و خیلی هوشحالی میکرد، تولد 17 سالگیم بود از مدرسه رفتم خونه، دیذم اصلا نمیدونن تولد منه، غذاهم ابگوشت پختن، غذایی ک ازش بدم میاد! خلاصه به روشون اوردم گفتن اصلا حواسمون نبود، این جریان موند تا دو سال پیش خانوم این حریان رو بدون دلیل با خنده به شوهرم تعریف کرد، خواستم بگم شق القمر کردی تازه داری تغریف میکنی یا میخوای منو پیش شوعرمم تحقیر کنی
