ماه دیگه زایمانمه (زایمان دوممه)و مامانم همش داره غر میزنه که نمیتونم باباتو تنها بزارم و خواهرمم عمل کرده بیست و چهارساعته پیش اونم هست ولی چون من شهر دیگه ای ام همش بهانه میاره میدونمم اگه بیاد دیگه ولم نمیکنه انقد ک غر میزنه بهم با خانواده ی همسرمم راحت نیستم ک بگم بیان ی بچه ی دوساله و نیمه هم دارم اینجاهم غریبیم کسی نیست ک بچمو بزارم پیشش ک بگم شوهرم اون دوروزو بیاد بیمارستان حالا بنظرتون چیکار کنم برا این دوروزی ک تو بیمارستان بستری ام بخدا انقدر حالم گرفته نمیدونم چی کنم..