باردارم و دست روم بلند شد از طرف عزیز ترین کسم... یه کم بی حوصله بود در مورد یه موضوعی باهاش حرف زدم از قبلم نگرانیایی تو دلم داشتم می دونست پشتمو خالی کرد و درکم نکرد منم گریه کردم و گفتم دلمو شکستی و... اعصابش خورد شد و با عصبانیت یقه مو گرفت خیلی محکم نزد اما چند بار از روی بی مهری زد و بد و بیراه گفت و گرفت خوابید
نگران بچمم میشه دعا کنید خدا برام حفظش کنه