2733
2734
عنوان

بنظرتون نامزد دوستم پسر خوبیه ؟

426 بازدید | 26 پست

بچه ها دوستم میگه برا تولد جاریم رفته بودیم خونشون می‌گفت کیک خریده بودم با فالوده و بستنی 

می‌گفت خواهر نامزدمم با خودمون بردیم  می‌گفت رسیدیم خونه جاریم خواستیم پیاده شیم خواهر نامزدم به نامزدم گفت بستنی رو ببر خونه بابا اینا برا بابا اینا نمی‌خواد بیاریش اینجا 

بعد می‌گفت من و نامزدم دوتامون تعجب کردیم بعد می‌گفت من بستنی رو دادم نامزدم گفتم ببر برا بابات اینا بعد می‌گفت نامزدم گفت اجازه هست ببرمش ؟ 

می‌گفت اینقدر خوشم اومد ازم اجازه گرفت و بهم احترام گذاشت . میگفت منم دیدم اینقدر احترامم کرد بهش گفتم ببخشید من نمیدونستم میخوای ببری برا بابا اینا وگرنه بیشتر می‌خریدم 

بنظرتون پسره پسر خوبیه؟

من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و‌ گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو‌ بهم داد

😐دوبار خوندم ولی بستنی دوستتو چرا باید ببره؟

روبی ام!🍭یه کراکن!...هیولای دریای اسکاندیناوی=kraken🪅😐:)یک عدد عاشق کتاب و رنگمیشه ۱۰ تا تاپیک اولی که تو سایت ایجاد کردمو فول لایک کنی:))؟؟؟
😐دوبار خوندم ولی بستنی دوستتو چرا باید ببره؟

ی کاسه بستنی بود گفت بابا دوس داره ببرش برا اون 

من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و‌ گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو‌ بهم داد


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
دوستت یا خودت🤔

دوستم 

من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و‌ گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو‌ بهم داد

یاد دختره افتادم میگفت اگه ساراجون اجازه میده احمدآقارو با خودت ببر با تریلی برین دور دور 🫥😂

 گوش خر کوتاه کردی اسب شد حالا مگر ؟ 🤨🤔                  جانِ من ذاتی‌ست برخی ویژگی های بشر 😏🤗
با این موضوع نمیشه فهمید پسر خوبیع یا ن

کلا کارش خوب بود ؟ پسره 

من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و‌ گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو‌ بهم داد
2740
یاد دختره افتادم میگفت اگه ساراجون اجازه میده احمدآقارو با خودت ببر با تریلی برین دور دور 🫥😂

حالا کار پسره چطور بود 

من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و‌ گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو‌ بهم داد
اینجوری ک نمیشه تشخیص داد بخاطر یه جملع

حالا کارش چطور بود 

من همون دختری هستم که اینقدر افتادم زمین زخم شد پاهام و هربار زخمی میشدم مینشستم فقط به زخمام نگاه میکردم و‌ گریه میکردم ؛ همش از مشکلات فرار میکردم احساس میکردم اگر بمونم له میشم ؛ یروز تصمیم گرفتم فقط یک بار تو زندگیم به خدا توکل کنم شب ها فقط باهاش عاشقانه حرف میزدم میگفتم خدایا دوستت دارم نه بخاطر نیازام بخاطر خودت ؛ بعد از مدتی دیدم زندگیم زیر و رو شد با چشمای خودم دیدم افسردگی که دوسال درگیرش بودم معجزه وار خوب شد ؛ دیگه کمتر پاهام از افتادن زخم میشد ؛ جنگیدن رو یاد گرفتم ؛ تصمیم گرفتم بجای فرار از مشکلات بجنگم ؛ همیشه ناراحت بودم بخاطر چیزایی که از دست میدادم اما الان خوشحالم چون اگر میبودن الان من نه خدا رو داشتم نه خودم رو ؛ از ته قلبم بابت لطف های خدا شکر میکنم سجده شکر برای خوبیات که تلخیش قلبمو آزرد اما زندگی کردن رو یادم داد و از همه مهمتر عشق تورو‌ بهم داد
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687