حالا شکلات که چیزی نیس ما داخل تاکسی نشسته بودیم صندلی جلوییه دخترش داشت سیب زمینی سرخ کرده از بیرون خریده بودن میخورد دختر من داش اونو نگاه میکرد مامانه چنگاله رو از دست دختر خودش گرف یدونه سیب زمینی زد سر چنگاله گیر داده بود به دختر و پسر من که بخور قشنگ 5دقیقه من میگفتم نه ممنون علاقه ایی ندارن به اینچیزا زنه میگف مگه شده باید بخورن و فلان
خب باباجان تو چنگال دهنیه بچتو گرفتی داری بزور به بچه ی من سیب زمینی میدی؟؟؟؟خوبه آدم یذره فرهنگ و شعور داشته باشه