غمگینه ناراحت کنندس دختره بیچاره میگه با مامانم بحثم شده و رفتم خونه خواهر ناتنیم چن شب اونجا بود و میگه همش پسر خواهرم دورم میپلکید به خواهرمم بگم هیچوقت باور نمیکنه و هر دیقه میگه بیا جرات و حقیق بازی کنیم و سایز سینه هاشو پرسید ازش و گفت باید حتما جواب بدی اینم باهاش قهره کرده میگه همش پیگیرمه و هرجا وایمیستم پیشم و پیام میده میگه بریم ادامه بازی یاد حتی جلو خواهرم باهام شوخی میکنه واقعا دلسوزی دارع حالم بهم میخوره از اینکه میبینم انقد حرمت ها توی کشورم از بین رفته
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خواهرش ناتنيه و اون خواهر زاده هم ناتنيه . يعني خواهر زاده ي واقعيش نيست و نامحرمه . وقتي ميبينه اين پسر اينقدر نامحرمه بايد روك بهشون بگه شماها نامحرمد و نه من ديگه ميام اينجا نه اين پسر بي شرف حق داره بياد خونه ي ما . اگر بياد به بابا و داداش ميگم تا با چك و لگد ازش پذيرايي كنن . بايد اينطور مواقع جسور قاطع باشيم . خواهر زاده چه كوفتيه ؟ اونم خواهر زاده ناتني .