۱.من اگر مستم تویی در ساغر م
۲.چشم مست یار من میخانه میریزد به هم محفل مستانه را رندانه میریزد به هم دل پریشان میکند امواج گیسوی نگار تا که موی آن پری بر شانه میریزد به
۳. من عاشق آن دیده ی چشمان سیاهم بیهوده چه گویم که پریشان گناهم گر مستی چشمان سیاه تو گناه آسا من عاشق آن مستی یو خواهان گناهم
زیاده کلا اینا چنتا ش بود