میگه من همه رو همونطور که خودت دوس داری انجام میدیم(آخه راجع به اینکه با کیا قرارداد ببندیم برا عکس و تالار و باغ و لباس و آرایشگاه صحبت کردم)
میگه فقط یکم دیگه صبر کن کلا خیلی ریلکسه و من عجولم و کم حوصله اینم که نوشتم دوساله عقدم از کم صبریمه درواقع یه سال و دو ماهه😂
چقد خشنی😂حرص نخور انقد😁
بخاطر اینکه کارگر و نصاب داشتیم باید بالا سر وسایلم میموندم اونا خودشون خیلی اهل تجملاتن ولی خب چیکار کنم من عجولم یه سال و دوماهه عقد کردیم ولی به همه میگم دو سال از بس کم حوصله م برعکس من شوهرم ریلکسه😂
شوهر من خیلی سرش درد میکنه واسه همین هی خرجا میره بالا براش
از طرفیم حقوقش چهل تومن بیشتر نیست
از اول گف یکم صبر کنیم که اون چیزایی که تو ذهنم رو بخریم
مثلا تلویزیون ۴۰اینچ داشت آکبند گفت ۷۰ بگیریم
در کل بهتره شما به همسرت بگی و ایشون رو بندازی جلو که بره با خانوادش صحبت کنه سریعتر کارا انجام بشه اینکه خودتون یا خانوادتون هدی به خانوادش بگید زیاد جالب نیست شوهرمن و خانوادشم همین طوری بیخیال بودن من شوهرمو دایم هول میدادم جلو که زود باش دیر شد گرون شد تو برو بگو بریم تالار ببینیم و... وگرنه تا دو سه سالم اونم خودشون پیش قدم نمیشدن بسکه بی فکرن
