من بعد مدتها میخواستم برم آرایشگاه چون شوهرم تنهایی نمیذاره پام رو از خونه بذارم بیرون . یه اتفاقایی افتاد که من به همسرم گفتم حالا نمیشد به مادرت نمیگفتی من میرم آرایشگاه مردم یه عالمه کار میکنن مادر شوهرشون خبر نمیشه . که اینجا دعوای من و همسرم بالا گرفت . من اینو گفتم چون همسرم به خاطر همین آرایشگاه رفتن با مادرش دعوا کرد به نظرم خیلی زشت شد جلوی خواهر شوهرم و برادر شوهرم خیلی خجالت کشیدم . حالا فردا قراره برم دکتر ولی دلم نمیخواد با همسرم دیگه جایی برم چون ازش متنفر شدم 😭 نمیدونم چیکار کنم